درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

99/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقامت

 

لفظ اقامت یک معنا می خواد که عرفاً درست باشد.

اقامت :

1- اقامت وطنی

2- اقامت عشره ایام

که یکی هستند از لحاظ احکام وعرف.

وکسی که موضوع یکی از این دو باشد مسافر نیست ومقیم می باشد.

اگرحقبقت اقامت محقق شد وچیزی د رروایات دیگرنبود چرا اضافات به آن اضافه کنیم.

محل اقامت بیابان است:

بیابان یعنی بی آب.

ملازمه عرفی : که ملازمه نظر شارع را می بیند،درآن حقیقتی وجود دارد که لوزام دارد

مسامحه عرفی: حقیقت را چیزی می داند وبا تسامح چیزی را ملحق به آن می داند.

اگر یکی دو ساعت رفت وبرگشت ، نمی توان این مسامحه را گردن عرف گذاشت که عیبی ندارد، وحتما ملازمه نمیتوان گفت شخص مقیم لازمه ی اقامت او این است که یکی دو ساعت برود وبرگردد.

پس دربیابان ومعدن اگر قصداقامت10روز کند همین کافی است وتا مسافت شرعی هم ازآن محل اقامت نداشته باشد به اقامت او ایرادی وارد نمی گردد.

اصول:

قدر متیقن برا ی

آرامش ما است که خودمان درست می کنیم در حالی که ممکن است شارع راضب به قدر متیقن نیست یا عرف هم نمی پذیرد قدر متیقن ساختن را.

پس باید دید کجا ضرورت دارد قدر متیقن درست کردن.

تردید عرف در جایی که مصداق را تردید می کند وبعد قدر میتقن می گذارد این غیر از جایی که حکم را قدر متیقن یم گذاریم.

اینجا عرف شک وشبهه می کند در پیدا کردن مصداق.

پس باید قدر متیقن را یک قاعده حساب کنیم وقاعده احتیاط آن را به حساب آوردیم.

که عرف در مصداق آن را قدر متیقن به شمار می آورد.

درمقام احتیاط به قدر متیقن احتیاج پیدا می گردد.