درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

99/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عرفیت وحدت مکان

 

یمر در روایت یعنی وحدتی وجود دارد تا صدق مرور بکند از لحاظ عرف.

یمربالمنزل له، هم محل واحد است که سر وته دارد که می تواند مرور کند.

ان لی ضیاعاً بی القریتین؛نیز دلالت بر وحدت محل دارد.

خرجت الی ارضٍ لی، که تعبیر به خروج یعنی وحدت محل است و سر وته دارد.

یخرج فیقیم فیها بعضها من بعض، که در ضیاع ها اقامت می کند و مکان هایی هست که از هم جدا نیست ووحدت مکان است ومردم آن را قریب به هم استفاده می کند.

تهران وری وشمرانات؛ یا قم وپردیسان که عرفاً اتصال دارد ومحل واحد به حساب می آید.

قریب ملاک ومقدار معینی در عرف دارد.

وحدت مکانی صدق عرفی دارد.

واگر فاصله کوتاهی به نام قریب باشد به صدق عرفی وحدت مکانی ضرری نمی زند.

قریب به حسب مکان کوچک وبزر گمی گردد مثلا قرب یک روستا به حسب خودش کمتر از یک شهر است.

اگرازطرفی برود وقرب حساب گردد وحدت مکانی می گردد ولی اگر ازطرفی برود که قرب به حساب نیاید وحدت مکانی به هم می خورد ولی این حرف قابل قبول نیست مثلا بهشت معصومه شهر قم که از جاده قدیم وحدت است اما از اتوبان وحدت ندارد.

عرف شخصی ملاک نیست مگر فرد یقین کند به چیزی .

اگر من به عنوان فرد عرف موضوع را بخواهم جدا فرض کنم درست نمی باشد وملاک عرف نوع مردم است که قرب واتصال را تشخیص بدهد