99/09/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: عرفیت وحدت مکان اقامت
مکان واحد عرفیت دارد، حتی اگر زمین هایی دارد ویطوف فیها می کند باز مکان واحد می شود وعنوان مکان واحد عرفی می شود وباز نماز تمام است در قصد اقامت10 روز.
وسائل الشيعة ؛ ج8 ؛ ص492
بإسناده عن علي بن الحسن بن فضال عن محمد و أحمد ابني الحسن أخويه عن أبيهما عن عبد الله بن بكير عن بعض أصحابنا عن أبي عبد الله ع في الرجل يخرج من منزله يريد منزلا له آخر أو ضيعة له أخرى قال إن كان بينه و بين منزله أو ضيعته التي يؤم بريدان قصر و إن كان دون ذلك أتم.
فاصله اگر به قدری نبود که وحدت محل را به هم بزند نماز تمام است.
اگربریدان بود باید شکسته باشد.
مبدا ومنتها دارد
وحدت محل عرفیت دارد.
وحدت محل از این روایت فهم می گردد وغریب به نص است که از منزل به منزل دیگری می آید یا منزل تاضیعه او از لحاظ وحدت محل به هم خورد باید شکسته بخواند.
منزل وضیعه مبدا ومنتها دارد ووحدت ر ا از آن می توان فهمید.
وسائل الشيعة ؛ ج8 ؛ ص493
بإسناده عن سعد عن أحمد بن محمد عن ابن أبي نصر عن حماد بن عثمان عن علي بن يقطين قال: قلت لأبي الحسن الأول ع الرجل يتخذ المنزل فيمر به أ يتم أم يقصر قال كل منزل لا تستوطنه فليس لك بمنزل و ليس لك أن تتم فيه.
منزلی که وحدت دارد که می توانی استیطان کنی ومی توانی مرور بر آن کنی.
اگر وطن گرفت جایی را می تواند تمام بخواند.
وسائل الشيعة ؛ ج8 ؛ ص493
عنه عن أحمد عن الحسن بن علي بن يقطين عن أخيه الحسين عن علي قال: سألت أبا الحسن الأول ع عن رجل يمر ببعض الأمصار و له بالمصر دار و ليس المصر وطنه أ يتم صلاته أم يقصر قال يقصر الصلاة و الضياع مثل ذلك إذا مر بها.
یعنی مکانی که سر ودر دارد ومعلوم است وحدت آن.
سرزمین در فارسی گفته می شود که سرزمین من است.
روایات نظر به عرف دارد که بگوید سرزمین اوست و وحدت مکان را می رساند.
وسائل الشيعة ؛ ج8 ؛ ص494
عنه عن أيوب عن صفوان بن يحيى عن سعد بن أبي خلف قال سأل علي بن يقطين أبا الحسن الأول ع- عن الدار تكون للرجل بمصر أو الضيعة فيمر بها قال إن كان مما قد سكنه أتم فيه الصلاة و إن كان مما لم يسكنه فليقصر.
خانه ودار در شهری است . ولی ضیعه ممکن است در شهر نباشد؛اگر دار وضیعه سکنا دارد باید تمام بخواند.
یمر یعنی وحدت مکان دارد که می تواند از آن مرور کند.
وسائل الشيعة ؛ ج8 ؛ ص496
عنه عن (علي بن إسحاق عن سعد)[1] عن موسى بن الخزرج قال: قلت لأبي الحسن ع أخرج إلى ضيعتي و من منزلي إليها اثنا عشر فرسخا أتم الصلاة أم أقصر فقال أتم.
خروج هم مثل مرور است که باید یک وحدتی داشته باشد تا بتواند خروج صدق شود،
وسائل الشيعة ؛ ج8 ؛ ص497
عبد الله بن جعفر في قرب الإسناد عن أحمد بن محمد بن عيسى عن أحمد بن محمد بن أبي نصر قال: سألت الرضا ع عن الرجل يخرج إلى الضيعة فيقيم اليوم و اليومين و الثلاثة يتم أم يقصر قال يتم فيها.
خروج جای معینی دارد تا له جایی دیگر منتهی بشود.
پس وحدت محل از همه این روایات فهمیده می گردد.
1-از یک جایی شورع می گردد من منزل الی منزل ،معلوم باید وحدتی داشته باشد تا از وتا معنا بیابد
2-یمر بها ،یعنی باید وحدتی داشته باشد تا بتواند از آن مرور کند
3- خروج ، هم با ید وحدت محل باشد تا یخرج معنا بیابد.
ققصد اقامت در جایی است که وحدت محل باشد به لحاظ عرفی وسرزمین ومنزل ومحل استقرار او باشد وتا جایی که از ان خارج شود، واز لحاظ عرف از آن مرز زمین یا منزل یا ضیعه یا قریه دیگر ودومی شروع شود.
ازض یا سرزمین او هرچند وسعت زیادی داشته باشد وچند کلومتر هم برسد باز عیب ندارد ووحدت محل می شود که یطوف فیها همین را می گوید.
اصول
درمسائل اصول حجت را بیان کردیم که زندگی باید بر اساس حجت باشد.
اصول فقه می آید حقائق در فقه را به صورت قاعده بیرون می آورد.
اصول را چکیده شده وزاییده شده فقه بدانیم، و اگر از فقه حجتی در/امد به صورت ضابطه می شود اصول فقه.
فقه عملی زندگانی ماست وباید با آن محشور شویم قیامت.
اگر کسی از زوائد اصول حرف می زند چون او فقه را نفهمیده است.
اصول از فقه جدا شده وعیبی ندارد که جدا بیان کرد.
علم باید کار خود را بکند واین که برخی قواعد خیلی کم به کار بیاید به این معنا نیست که زائد است واگر بحثی در اصول زیاد شده است عیبی ندارد ونمی شود جلوی آن را بگیرند وابزار باید ساخته شود حال کم استفاده شود چون ممکن جایی به کار بیاید، وشناس علمی باید بشود،حالا اگر کسی وقت آن کم باشد که نتواند همه ابزار ها را بشناسد خوب او نکند ولی دیگری باید علم را جلو ببرد.