1401/10/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آسیب اجتماعی رهاشدگی زبان
مهمترین مسئله که مضرات آن در روایت آمده جهل ونادانی است.
انبیاء برای رفع جهل آمده اند لیثروا دفائن العقول
بذل مهجته فیک لینقذ عبادک من حیره الجهاله
در روایت جهول یجهلون وجاهلین موجود است.
لسان صدق در روایات است که لسان کذب مقابلش هست که این به جهل انسان بر می گردد.مثلا در روایت بود که در حکمت ال داوود بود قال: في حكمة آل داود على العاقل أن يكون عارفا بأهل زمانه مقبلا على شأنه حافظا للسانه.
خداوند خود را نیز با کلامم معرفی کرد وبا دلالاتی که انسان را به معرفت الله می رساند.
لسان مفتاح خیر بود. هرجا کسی دنبال علم ودانش باشد
يا مبتغي العلم إن هذا اللسان مفتاح خير و مفتاح شر فاختم على لسانك كما تختم على ذهبك و ورقك.
23-عبد الله بن جعفر في قرب الإسناد عن هارون بن مسلم عن مسعدة بن صدقة عن جعفر بن محمد عن أبيه عن آبائه ع أن رسول الله ع قال: إن على لسان كل قائل رقيبا فليتق الله العبد و لينظر ما يقول.[1]
هر زبانی رقیب ومحافظی دارد پس باید بنده بترسد و بیاندیشد که چه می گوید.
یکی ازجهاتی که در همین کلام واز روی علم ودانش وعقل صحبت کردن است روایتی داریم:
24-و عنه عن جعفر عن أبيه عن جده قال: من حسن إسلام المرء تركه ما لا يعنيه.[2]
از زیبایی مسلمانی انسان یعنی نیکو ودرست مسلمانی کردن این که آنچه به او مربوط نیست را ترک کند.
پس جهل در اعمال واندیشه واخلاق او ناپسند وزشت است. که این ها یعنی اعتقاد ورفتار واخلاق بدون علم وبرخواسته از روی جهل ناپسند می باشد.
هرانسانی برای زیبایی اسلام خودش ترک بی ارزش ها کند .شاید بتوان این را از مستحبات گفت یا بلکه عمل با مالایعنیه از مکروهات باشد که به محرمات منجر می گردد.
این حرفهای بی جا باعث قساوت قلب می گردد .
أبي عبد الله جعفر بن محمد الصادق ع أنه قال لأصحابه اسمعوا مني كلاما هو خير لكم من الدهم الموقفة لا يتكلم أحدكم بما لا يعنيه و ليدع كثيرا من الكلام فيما يعنيه حتى يجد له موضعا فرب متكلم في غير موضعه جنى على نفسه بكلامه و لا يمارين أحدكم حليما و لا سفيها فإنه من مارى حليما أقصاه و من مارى سفيها أرداه و اذكروا أخاكم إذا غاب عنكم بأحسن ما تحبون أن تذكروا إذا غبتم عنه و اعملوا عمل من يعلم أنه مجازى بالإحسان مأخوذ بالإجرام.[3]
از جمله اسمعوا منی کلاما هو خیرلکم معلوم است که سخن مهم وبارزشی وبا اهمیت برای آنان بوده.
دهم یعنی اسبان سیاه یا گروه سیاه.
حرف نمی زند احدی از شما درآنچه که ثمری برای او ندارد ورها می کند بسیاری از حرف هایی که بافایده است برای او یعنی در حد نیاز وضرورت صحبت می کند وتا لازم نشده حرف نمی زند تا این که برای او وقت ومکان حرف زدن می رسد.
چه بسیار گوینده ای که در غیرجایش حرف می زند که به خودش جنایت می کند با حرف خودش.
وجدال ومراء نمی کند احدی از شما با حلیم وسفیه که هرکس با حلیم جدال کند قساوت قلب برای او ایجاد می کند
وهرکس با سفیه جدال کند او را پست می کند.کسی که ضربه به شخصیتش خورد وزدی دیگر از او انتظار خیر نبر وبه خوبی دیگر نمی رود وباید پرهیز کرد که شخصیت کسی شکسته شود خصوص که سفیه باشد که دیگر صمیمیت حاصل نمی گردد.
پشت سر برادرت به بهترین چیزی که دوست داری وقتی تو نیستی از تو بگوید صحبت کن.
ذکر خیر وخوبی از دیگران بکنید که این شرط عقل وعلم است ودر غیر این صورت شرط جهالت می شود.
ودر مقام عمل این گونه باشید که عمل کنید مانند کسی که می داند چطوری جزا داده می شود با نیکی ومی شناسد وحساب شده عمل می کند که می داند نتیجه عملش احسان وپاداش نیک دارد.
آیت الله صامت ره:همه عملکرد جامعه با من عکس العمل اعمال خودم بوده در تمام عمرم.
این حدیث میفرماید به گونه ای عمل کند که می داند جزا داده می شود.
ضمیر اقصاه وارداه می تواند به شخص جدال کننده بر گردد ویا به حلیم وسفیه
که اگر استعمال لفظ در اکثر از معنا را بگیریم می توان گفت جدال برای هر دو هم جدال کننده وهم حلیم وسفیه این آثار را در پی دارد.
انسان مهمان سفره ی اعمال خودش هست.