درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی فقیه یزدی

1401/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عفو اجتماعی

 

ابراهیم ایه15 وشعرا118

پیامبران با دعا طلب فتح وگشایش می کردند ،بله عنودهاولجوج ها وغیرقابل برگشت ها از بین می رفتند وعذاب الهی می آمد.

﴿واستفتحوا وخاف کل جبار عنید﴾؛ معلوم این ها که عنید وجحود است را نابود می کند ، ویاتیه الموت من کل مکان وماکان بمیت ، وقتی که پیمانه لبریز شد عذاب می آید.

عصای موسی و شمشیر طالوت وفلاخن داوود و... این ها مصادیق عذاب الهی است ودرکنار بادی که بر قوم صالح نازل شد و... مصادیق عذاب الهی همه هستند.

ولی استاد منظورش این که پیامبران کار را به خدا واگذار می کنند با کلمه استفتحوا؛

اما باید عرض کنیم که استاد ان هو الا وحی یوحی در همه انبیاء صادق است.

ونجّنی قالوا لان لم تنته یا نوح لتکونن من المرجومین قال رب ان قومی کذبون

فافتح بینی وبینهم فتحاً

سوره اعراف:

از اول بحث علم است .بین ما واین قوم گشایش ایجادکن که تو خداوند بهترین گشایش دهنده ای.

از ناحیه انبیاء مانند نوح وشعیب و...علیهم السلام

منظور استاد:

انبیاء وظیفه خود را تا نهایت انجام دادند وابلاغ ونصیحت را به تهش رساندند ونهایت کار را به خدا واگذار کردند که تو عذاب می خواهی بکن حالا چه به دست نبی باشد یا به دست خود خدا باشد این عذاب.

ونباید کاری اضافه بشود که باعث جحود وانکار مردم شود وباید تا حد وظیفه پیش رفت هرچند ابلاغ وظیفه الهی باید انجام شود و این انکار هم اتفاق خواهد افتاد.

در پیامبرخودمان صل الله علیه واله هم قتال با مشرکان بود وهم فرار که از مکه هجرت نمودند وهم صلح با مشرکان بود.

در احد همه یا احزاب همه که جمع شدند نهایت فرار کردند ومشکل ایجاد نکردند، ودر احد اهل ایمان مسلمانان را کشتند. مشرکان جاخالی کردند.

اصلا انبیاء دنبال این نبودند که زود عذاب کنند بلکه مهلت می دادند که مشرکان فهم کنند واین ها که انکار می کردند ملئ قوم بودند که جحد وانکار می کردند.

پیامبر وقتی به نتیجه نمی رسد وچیزی نمی بیند دست به دعا بر می دارد ربنا افتح که توگشایش بده وراه نجاتی قرار بده رب انی فانتصر.

اگر بنا است که بزنید وبکوبید فتواها می رود این طرف هرجا گیر افتادیم بزنیم می شود چون مبنا این است واگر مبنا این باشد که صبر کنید فتوا هم تغییر است.

پس دو مبنا است یکی مبنا صبر وگذشت ویکی مبنای غلظت که بر اساس هر کدام باشد فتوا متفاوت می شود.

هرکس روی حقیقت وجودی وخمیرمایه وجودی خودش فهم می کند که یکی میشود مبنای اول ویکی می شود مبنای دوم.