1401/09/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: عزت اجتماع
9فاطر:﴿من کان یریدالعزه فلله العزه جمیعا﴾
در هر جامعه ای عزت است وهرکاری که این عزت را پایین بیاورد غلط وباید کنار گذاشته شود وباید همه عزیز باشند.وهرکس عزت می خواهد برای خداست واگر کار بر اساس مسیر الهی باشد عزت آفرین است.طوری باشیم که عزت الهی حاصل شود .
کلمه حرف هایی که می زنیم می شود نامید وهمچنین هرکاری که انجام می دهیم وهر فعلی می شودکلمه وتمت کلمه ربک صدقا وعدلا وهمین نیت هم می شود کلمه
کلمه طیب می رسد به خدا یصعد کلمه الطیب
عمل صالح جدا گانه ذکر شده است ،نگاه به عمل می شود که چه بوده است عمل باید صالح باشد والعمل الصالح یرفعه آن عمل صالح اورا بالا می برد.
عمل صالح کلمه را بالامی برد چون انسان است که می خواهد با رفتارش بالا رود.
والذین یمکرون السیئات لهم عذاب شدید
کسی که با مکر است عذاب شدید دارد وکسی که در مکر نیست مقام توبه هست،ومکراولئک هویبور،مکر نتیجه اش ضایع ونابود شدن است.
بور یعنی فنا شده وچیزی ندارد وبامکر کسی چیزی ندارد.
پس باید عزت وعظمت اجتماع حفظ شود که در این صورت کلمه طیب بالا میرود وعمل صالح به جای خود است دراین اجتماع با عزت.
واگر هم مکر باشد خدایی نکرده با حیل ربا ربا را بخورند رحالی که حیل ربا برای جایی که احتیاط است وبرای آرامش خاطر است در جایی که شک کردیم ونه این که همه جا حیل را پیاده کنیم ونباید جامعه با مکر بچرخد.
الناس علی دین ملوکهم یعنی آنان که راس کار هستند حقیقت است شاید در روایت است که روش ودین رئوس بر مردم اثر می گذارد،البته این روایت صحیحی نیست وعبارتی که در عصر جدید وارد شده. ولی روایت داریم که الناس اشبه به امنائهم من آبائهم که در تحف این روایت هست.
...
اذا وان وشرط وجزا است ،نوعا شرط وجزا در جایی که نوعی سببیتی برای موضوع است وبعد سببیت برای حکم می رسد یعنی اول سببیت برای موضوع است ،عمل وموضوعی که می خواهد محقق شود سبب ومسببش مورد توجه شارع است پس تحلیل روی موضوع می رود وموضوع دست عرف است که به معنا وبه مکلف بر می گردد مکلف هم به موضوع برمی گر دد که ان هم به عرف بر میگردد.
موضوع از عرف گرفته میشود.مثلا در مسافر یا نیت وقصد سفر به عرف برمی گردد؛موضوعی است کهباید از طریق عرف معین شود که محقق شده یا نه،باعث می شود این موضوع را چه خود فرد یا مردم می گویند آیا محقق شده یا نه تا حکم روی آن بیایند.
اینجا است که دراین تحلیل های آقایون معنای سببیت وعلت واین که موضوع محقق شد یا نه به عرف برمی گردد که جنبه عرفی پیدا می کند ورابطه شرط وجزا به عرف برمی گردد .ولی بعد که تحلیل موضوع باشد وبعد می گوییم که حکم هست یا نه.
هرجاشارع بین ربط مسائل بیان کرده ودو چیز را مرتبط به هم بیان کرده ولی ما هنوز آشنا نشدیم به این ارتباط ،فرضا ارتباط قطعی شارع که سابقه قطعی ندارد می خواهیم میزان ارتباط شارع را بفهمیم ولی این اعتبار که ان به این ربط داردمی خواهیم تمام اعتبارات را به عرف برگردانیم؛مثلا فرمود روزه بگیرید ونماز روز1شنبه بخوانید دیگه برخی قسمت هایی که برای تحقق موضوع است به ما نرسیده است مثل نماز غدیر به جماعت وقتی میدانیم شارع اعتماد کرده واعتبار داده که نماز جماعت مطلوب شارع سات اجتماع در روز عید مطلوب شارع است می شودهمه مطلوب شارع حالا در جایی دلیلی رسیده که مثلا شیخ مفید نماز غدیر را به جماعت خوانده اند واز این طرف سنی ها نقل کرده اند که از مرحوم شیخ مفید نقل کرده اند ایشان عالمی معتبر است که وثاقات او مهم است وعمل هم کرده است مسلم هم شده که این کاررا کرده است پس اعتبار شارع وروز عید که معتبر شده وعمل وفعل مفید هم رسیده وحالا غیر از تسامح در ادله سن به همین مقدار اعتبار شارع به دست ما می رسد واصلا بحث اصاله عدم وبدعت نیست ،بله آنجا که چیزی نیست می شود بدعت ولی اینجا چنین نیست؛حتی قمه زنی هم می تواند اعتبار عرف باشد که در دعای ندبه است ضجه وندبه کردن .
وقتی اعتبار شارع را فهمیدیم هست در نظر شارع معتبر است باید مصادیقش به عرف برگردانده شود
یعنی اعتبارات شارع به عرف برگردانده شود.وقتی اعتبار شارع به ملاک عرف برگردانده می شود وتشخیصش به عرف می شود.
پس ارتباط شارع بین رابطه شرط وجزا باید به عرف برگردانده شود تا که روی چه قرار می گیرد.
اعتباریات شارع را مصداقش را عرف تشخیص می دهد.