درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی فقیه یزدی

1401/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حقوق بشر اسلامی

 

16097- 7-و بالإسناد عن علي بن الحكم عن عبد الله بن بكير الهجري عن المعلى بن خنيس عن أبي عبد الله ع قال: قلت له ما حق المسلم على المسلم قال له سبع حقوق واجبات ما منهن حق إلا و هو عليه واجب إن ضيع منها شيئا خرج من ولاية الله و طاعته و لم يكن لله فيه نصيب قلت له جعلت فداك و ما هي قال يا معلى إني عليك شفيق أخاف أن تضيع و لا تحفظ و تعلم و لا تعمل قلت لا قوة إلا بالله قال أيسر حق منها أن تحب له ما تحب لنفسك و تكره له ما تكره لنفسك و الحق الثاني أن تجتنب سخطه و تتبع مرضاته و تطيع أمره و الحق الثالث أن تعينه بنفسك و مالك و لسانك و يدك و رجلك و الحق الرابع أن تكون عينه و دليله و مرآته و الحق الخامس أن لا تشبع و يجوع و لا تروى و يظمأ و لا تلبس و يعرى و الحق السادس أن يكون لك خادم و ليس لأخيك خادم فواجب أن تبعث خادمك فتغسل ثيابه و تصنع طعامه و تمهد فراشه و الحق السابع أن تبر قسمه و تجيب دعوته و تعود مريضه و تشهد جنازته و إذا علمت أن له حاجة تبادره إلى قضائها و لا تلجئه إلى أن يسألكها و لكن تبادره مبادرة فإذا فعلت ذلك وصلت ولايتك بولايته و ولايته بولايتك.[1]

گفتم حق واجب مومن بر دیگری چیست؟

فرمود7 حق واجب است( که خود روایت لفظ وجوب را دارد).وجوبی به حدی است که اگر آن را ضایع کند از طاعت الهی خارج شده است.شفیق هستم برای تو ای معلی ؛یعنی اهمیت بالایی دارد ووجوب حسابی دارد این حقوق که این طور امام ع می فرماید چون اگر مستحب باشدکه ضایع کردنش ترسی ندارد وعقابی ندارد که امام ع نخواهد بیان کند.می ترسم بدانی وعمل نکنی،می ترسم آن را نتوانی حفظ کنی.

(تازه معلی در حد بالای ایمان واز نزدیکان امام ع است که حضرت اینچنین بر اومی فرماید)

1-آسان ترین حق وجوبی این است که آنچه برای خود می پسندی برای او بپسندی وآنچه بدت می آید برای اوهم بد بشماری

2- أن تجتنب سخطه و تتبع مرضاته و تطيع أمره؛ ناراحتی درونی برای او ایجاد نکن(سخط=ناراحتی درونی) در پی خشنوی او باش وکار او را پی گیری کن. خواسته های نفسی وشخصی است ورضایت شخصی است.

3- أن تعينه بنفسك و مالك و لسانك و يدك و رجلك؛ تمام وجود ومال و با تمام وجودت برای او خرج کن.

4- أن تكون عينه و دليله و مرآته؛ راهنمای او باش

5- أن لا تشبع و يجوع و لا تروى و يظمأ و لا تلبس و يعرى؛سیر نباش در حالی که او گرسنه باشد وسیرآب نباش واو تشنه باشد ولباس برتن نداشته باشی واو عریان

6- أن يكون لك خادم و ليس لأخيك خادم فواجب أن تبعث خادمك فتغسل ثيابه و تصنع طعامه و تمهد فراشه؛ خادم نداشته باشد در حالی که خادم ندارد

7-قسمت او را در نظر بگیر،اگر جایی هستی که غذایی چیزی می دهند برای او هم بردار؛ دعوت او را هم اجابت کن،

اگر حاجتی دارد تا مقدورت هستی دنبال آن برو؛ ااگر این کار ها را کردی تو به ولایت او وصل شده ای واو هم به ولایت او وصل شده ای .

در این صورت است که حیات طیبه ایجاد می شود و جامعه زنده می شود.

روح اجتماع دراین صورت احیامی شود ومدینه فاضله این گونه است.

 


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج12، ص205، أبواب احكام العشرة في السفر والحضر، باب122، ح7، ط آل البيت.