1401/08/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آسیب هم نشین بد
﴿یالیتنی لم اتخذ فلاناً خلیلاً-لقداضلنی عن الذکر بعد اذجائنی﴾
باید برنامه دوستی را بررسی کرد که ضوابط ان چیست که آیات وروایات چی می گوید درباره دوست که در روایت ست که اگر فلان ویژگی را داشت دوست خود قرارش ندهیم.
آیه: فلانی مرا گمراه کرد که معلوم است از راهی که شیطان می تواند گمراه کند دوست است.
وقال الرسول یاربّ ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجوراً
یکی از چیزهایی که گفته می شود شهید مطهری ره می فرمود برخی افتخار می کردند ما انقدر روایت داریم که محتاج به قران نباشیم وایشان به شدت ناراحت بود.
بله روایت عظیم است ولی قرآن خیلی بالا است.
مهجور یعنی در درک وفهم ورعایت موازین ان اهمیت ندهیم.
گناهان کبیره:
از مواردی که باید جدی گرفته شود گناه کبیره است که در برخی روایت ها30 وبیشتر وکمتر نوشته شده که باید تحلیل وجمع آوری شود.در روایتی ملاکی برای کبیره بودن تعدادی را بیان می کند:
20660- 31- و في عيون الأخبار بأسانيده عن الفضل بن شاذان عن الرضا ع في كتابه إلى المأمون قال: الإيمان هو أداء الأمانة و اجتناب جميع الكبائر و هو معرفة بالقلب و إقرار باللسان و عمل بالأركان إلى أن قال و اجتناب الكبائر و هي قتل النفس التي حرم الله تعالى و الزنا و السرقة و شرب الخمر و عقوق الوالدين و الفرار من الزحف(فراراز جهاد) و أكل مال اليتيم ظلما و أكل الميتة و الدم و لحم الخنزير و ما أهل لغير الله به من غير ضرورة و أكل الربا بعد البينة و السحت و الميسر و هو القمار و البخس في المكيال و الميزان و قذف المحصنات و الزنا[1] و اللواط و اليأس من روح الله و الأمن من مكر الله و القنوط من رحمة الله و معونة الظالمين و الركون إليهم و اليمين الغَموس(قسم دروغ) و حبس الحقوق من غيرعسر و الكذب و الكبر و الإسراف و التبذير و الخيانة و الاستخفاف بالحج و المحاربة لأولياء الله و الاشتغال بالملاهي و الإصرار على الذنوب.[2]
ملاهی گاه برای سرگرمی است که مراد روایت نیست؛ملاهی کاری که باعث انحراف واعوجاج واغوای افرادمی شود وبیشتر چیزی که باعث انحراف افراد می گردد.البته باید توجه داشت که ملاهی به حسب افراد متفاوت است.
شبیه این روایت از امام صادق علیه السلام است که :
- فرات قال حدثني جعفر بن محمد الفزاري معنعنا عن أبي عبد الله ع قال: أكبر الكبائر سبع الشرك بالله العظيم و قتل النفس التي حرم الله و أكل أموال اليتامى و عقوق الوالدين و قذف المحصنة و الفرار من الزحف و إنكار ما أنزل الله أما [فأما] الشرك بالله العظيم فقد بلغكم ما أنزل الله و ما قال رسول الله ص فردوا على الله و على رسولهو أما قتل النفس الحرام فقتل الحسين [بن علي ع] و أصحابه [رحمهم الله تعالى] و أما أكل أموال اليتامى فقد ظلموا فيئنا [فينا] و ذهبوا فيه و أما عقوق الوالدين فقد قال الله تعالى في كتابه النبي أولى بالمؤمنين من أنفسهم و أزواجه أمهاتهم و هو أب لهم فعقوه في ذريته [و] في قرابته و أما قذف المحصنة فقد قذفوا فاطمة الزهراء بنت [رسول الله ص النبي و زوجة الولي عليهم السلام و التحية و الإكرام] على منابرهم و أما الفرار من الزحف فقد أعطوا أمير المؤمنين علي [بن أبي طالب] ع [على] البيعة طائعين غير كارهين ثم فروا عنه و خذلوه و أما إنكار ما أنزل الله فقد أنكروا حقنا و جحدوا به هذا ما لا يتعاجم فيه [به] أحد إن الله [تبارك] و تعالى يقول في كتابه إن تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم و ندخلكم مدخلا كريما.[3]
همان طور که پیامبر ص در عبادیات اختیار داشتند انجام دهند وکم وزیاد کنند در اعمال اجتماعی همین را دارند یکیش جایی که در انتقام حضرت حمزه سید الشهداء فرمود عوقبتم بمثل ما عاقبتم که در شان این آیه نازل شده است.
نهی از آیه بود ودرحالی که ایشان فرموده بود این کار را می کردم.
قصاص با جنگ با کفار یکی نیست،درقصاص حیات است ولی در جنگ دو جبهه حق وباطل است که تمام باطل مقابل تمام حق می ایستد وباید ریشه باطل کند شود وچیزی نباید از آن باقی بماند
پس مقابل هرمویی که شخص که به ناحق کشته شده باید قصاص شود که ریشه باطل کنده شود.
حق باید برقرار شودو باطل باید نابود شود به هر قیمتی.
باید میزان را دید که آیا میزان معین شده است بله در حق پیامبر بوده است ولی چیزی اضافه نشده بود بلکه دستور الهی بوده که حد را به این حد تمام کند.
برخی لاتسرف فی القتل را اینگونه معنی کرده اند .
ولی بنده پسند این معنا را ندارم آنجاوادی غیر از حق وباطل است که میزانی است که برای نبی ص معین شده که باید به آن باقی باشد وحصن بکند که استانداردان رعایت شود واز آن تجاوز نشود نه که بگوییم حق پیامبرص نبود.
عفو در مورد هرشخص به حسب خودش است که حتما عفو بخشش نیست بلکه مجازات کمتر هم خودش نوعی عفو است.
تاریشه کامل باطل کنده شود حق پیامبر صل الله علیه واله است.
رحمت للعالمین بودن خودش معنایی دارد که کشتن کفار خودش رحمت است ورحمت برای عالمین است که برداشتن این کفار از صحنه عالم خودش رحمت برای عالم می شود هرچند برای خودش هم رحمت است که پرونده اعمال خودرا سیاه تر نمی کند.