1401/07/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: دروغ گویی
درآیات قران مکرر آمده من الصادقین وبه صادقین اهمیت داده شده است که کسانی جزء صادقین شوند.
در این روایات ذکر شده کسانی که به شرائط صدق پای باند باشند اسمشان به صادقین نامیده می شود یا اهل کذب جزء کاذبین هستند وخداوند متعالی که تعیین کرد معلوم است مستقیم به نام خاص معین می شود چون خدا معین می کند نه که کرام الکاتبین می نویسد واین منظور نفی استقلال از کرام کاتبین است ولی خوب باز عظمت کار را می رساند که اسم خود خداوند را آورده.
15960- 6- و عن علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن أبي إسماعيل البصري عن الفضيل بن يسار قال: قال أبو عبد الله ع يا فضيل إن الصادق أول من يصدقه الله عز و جل يعلم أنه صادق و تصدقه نفسه تعلم أنه صادق.[1]
اول کسی که اسم صادق را جزء صادقین می نویسد،خداوند است وبعد فرد می فهمد که جزء صادقین است .
معلوم است که شرفی در خود احساس می کند ومی بیند وشهود می کند که در گروه صادقین قرار گرفته است.
یعنی جایگاه خود را می بیند مثل روایاتی که بیان می کند مومن واقعی نمی میرد مگر جایگاه خود را در بهشت می بیند.
و عن أبي علي الأشعري عن محمد بن سالم عن أحمد بن النضر الخرازعن جده الربيع بن سعد قال: قال لي أبو جعفر ع يا ربيع إن الرجل ليصدق حتى يكتبه الله صديقا.[2]
مرد انقدر راستگو می شود که خدا اورا در صدقین می نویسد.
نوشتن به خدا نسبت داده شده تا عظمت این مقام معلوم شود واین که نفی استقلال از وسائط کتابت بشود.
این فرد دوز وکلک با خدا نداشته تا در زمره دوستان خدا نوشته شده است صِدّیق همان دوست صدیق است.
نزدیکترین فرد به خداوندمی شود.
15962- 8- محمد بن علي بن الحسين في المجالس عن محمد بن علي ماجيلويه عن محمد بن يحيى عن الحسين بن إسحاق عن علي بن مهزيار عن الحسين بن سعيد عن الحسين بن علوان عن عمرو بن خالد عن زيد بن علي عن آبائه قال: قال رسول الله ص إن أقربكم مني غدا و أوجبكم علي شفاعة أصدقكم للحديث و آداكم للأمانة و أحسنكم خلقا و أقربكم من الناس.[3]
زید مردی بزرگ شمرده شده هرچند در قیام او حرف هایی است.
استادی از ما می گفت که بسیاری از روایات که زیدی ها از طریق زید نقل کرده اند باید دید که روایات عجیبی است.
زیدی ها به صحیفه سجادیه علیه السلام هم بسیار اهمیت می دهند.
عمده تفکر این ها مبارزه وقیام است که در الحوثی های زیدی یمن دیده می شود.
کسی که در قیامت به من نزدیک است وواجب است شفاعت او برمن:
1- راستگوترین شما 2- امانت دارترین شما 3- خوش خلق ترین 4- مردم دار ترین(قاطی باشد وارتباطات با مردم داشته باشد وگفت وگو کردن و...
این اقرب اسم تفضیل است ولی نه که یک فرد را شامل شود بلکه همه افراد را شامل می شود ودر رتبه های مختلف قرب به تناسب درجات این 4خصلت را دارد.
15963- 9- أحمد بن محمد البرقي في المحاسن عن محمد بنإسماعيل رفعه إلى أبي عبد الله ع قال: قال رسول الله ص أوصيك يا علي في نفسك بخصال اللهم أعنه الأولى الصدق و لا يخرج من فيك كذبة أبدا الحديث.[4]
و رواه الكليني و الصدوق كما يأتي أقول: و يأتي ما يدل على ذلك.
ای علی جان تو را وصیت می کند به خصلت هایی که خداوند کمک کند اورا:
اول راستگویی
مِنْ فِيكَ كَذِبَة چون مطلق است حتی دروغ شوخی را هم شامل می شود.
آیات شریفه که در واقع برای شماتت ونهی از این مطلب این طور آیه است:
ُ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ.﴾
ای مومنین چرا چیزی را می گویید که عمل نمی کنید وچقدر گناه بزرگی است که حرفی بزنید وعمل نکنید.
وقتی گناهان کبیره را محاسبه می کنید که چندتاهستند که مثلا ان اللشرک لظلم عظیم.
چیزی که بنا ندارید عمل کنید چرا آن را می گویید.
دروغ کلید تمام بدی هاست . دروغ کلید تمام بدی هااست که این ممکن است باعث است تمام بدی ها شود وباعث بغض خداوند می شود.
آسیب اجتماعی خلف وعده
15966- 3- و عنه عن أبيه عن ابن أبي عمير عن هشام بن سالم قال سمعت أبا عبد الله ع يقول عدة المؤمن أخاه نذر لا كفارة له فمن أخلف فبخلف الله بدأ و لمقته تعرض و ذلك قوله يا أيها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون كبر مقتا عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون.[5]
وعده مومن به برادرش نذری است که کفاره ای در آن نیست یعنی خلف وعده کردند هرچند باید به آن عمل کند وجبران کند ولی باز مانند نذر بی کفاره است که نمی شود جبران کرد.
یعنی خلف وعده جبران ناپذیر است.
عذر جای خود را دارد.و این روایت در مکانی است که تعمداً به وعده خود جامه عمل نمی پوشاند.
منظور روایت خطای بزرگ بودن خلف وعده است.
این وعده دادن به اخاه یعنی برادر مومن است ولی در جنگ وتاکتیک نظامی جای خود دارد.