درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی فقیه یزدی

1401/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بی اعتمادی در جامعه

 

گرثقه باشد حیاء هم است واگر حیاء رفت ثقه واعتماد هم از بین می رود وحیاء ریشه است.

ثقه واعتماد ثقه ای است که کل جامعه به هم مرتبط شود ویک دل ویک تن شوند که این اعتمادوثقه مورد نظراست .

واگر در حج آمده است یعنی همه مثل برادر وخواهر می شوند وانقدر اعتماد دارند وخلقوا من فاضل طینتنا که همه یکی اند وطینت ما درهمه داده شده است وهمه یکی هستند واین ثقه باید مقصود در جامعه کامل باشد که از انسان کامل تشکیل شده است.

نوع روایات وآیات شریفه که به تقوا بر می گردد وورع که ورع امری بالاتر از تقوا است که درش حیاء است در مقابل خدا وقانون و...

15897- 3- محمد بن علي بن الحسين في المجالس عن أبيه عن سعد بن عبد الله عن الهيثم بن أبي مسروق عن أبيه عن يزيد بن مخلد النيسابوري عمن سمع الصادق جعفر بن محمد ع يقول‌ الصداقة محدودة فمن لم تكن فيه تلك الحدود فلا تنسبه إلى كمال الصداقة و من لم يكن فيه شي‌ء من تلك الحدود فلا تنسبه إلى‌[1] الصداقة أولها أن تكون سريرته و علانيته لك واحدة و الثانية أن يرى زينك زينه و شينك شينه و الثالثة أن لا يغيره عنك مال و لا ولاية و الرابعة أن لا يمنعك شيئا مما تصل إليه مقدرته و الخامسة أن لا يسلمك عند النكبات.[2]

دوستی ورفاقت حدی دارد که معتدل ودرست است واگر در این محدوده نباشد کمال صداقت نیست واگر در حج است همه به اندازه کمال رعایت می کنند،اگر کم باشد یگانگی درست نمی شود واگر بیشتر شد خطرهای بعدی پیش می آید.

روایات های قبل پایه این روایت است.

آیاچیزی که به عنوان کمال است کنار بگذاریم وبحث نکنیم؟

همان ماندن در صف نعال بهشت کافی است؟دم درب بهشت کافی است؟

این تکلیف بدیل است.

اول (أولها أن تكون سريرته و علانيته لك واحدة) مراتب این که سر وعلانیه یکی باشد ویگانگی باید حس شود وجامعه یکی شود.

جمع این قسمت روایت با روایت زیر چیست؟

15900- 6- قال و قال الصادق ع‌ لا يطلع صديقك من سرك إلا على ما لو اطلع عليه عدوك لم يضرك فإن الصديق ربما كان عدوا.

جواب:

سبک مهربانی ویگانگی باید حکم واحدداشته باشد مثل این که همه می گوییم سرباز امام زمان ع هستیم وهمه واحد هستیم وآخرین وظیفه را عمل می کنیم تا آن مسئله که بین ما وحضرت است یکی شود که همانی شوم که آقا از من می خواد واین مقدار باید رعایت شود وهمه باید این را بگویند که در وظائفی که داریم درجه یک است وهم فکری هادرجه یکی است اما در میزان عقلائی که پرده برداری بی جا باشد نه چون همه یکی ویک سنخ نیستند وجمع این روایت با روایت که اسرار را باز نکن چون ممکن است روزی دشمنت شود چون همه در یک سنخ نیستند باید سر نگه داری ولی این روایت کمال جامعه را می گوید وکمال افراد را می گوید.

دوم (أن يرى زينك زينه و شينك شينه) که آبرو یکی باشد وزینت وبدی او زینت وبدی تو باشد وبرعکس وافتخار باشد که با فلانی رفیق هستی واو هم افتخار کند که رفیق تو است.

سوم (أن لا يغيره عنك مال و لا ولاية) که مال ومکنت او را تغییر ندهد وتو را تغییر ندهد .

چهارم (أن لا يمنعك شيئا مما تصل إليه مقدرته) این که انقدر که توان کمک به تو دارد کم نگذارد.(مقدرته) به اندازه توان تو ونیاز او باید باشد.

یمنعون الماعون؛ماعون آن چیزهایی که نیاز داری ودیگران دارند مثلا امروز بیل نیاز داری همسایه دارد ونمی دهد وفردا طناب نیاز دارد وتو نمی دهی که می شوید یمنعون الماعون.

شیئا مماتصل الیه،شیء یعنی مشیت الهی که اگر شیء اسم شد می شود مشیت که اگرچیزی وشییی مورد نیازش شد می شود مشیت الهی که مورد نیا

پنجم (أن لا يسلمك عند النكبات) که در نکبات کمک کند،برخی بادنجان دور قاب چین اند وهی تعریف می کنند، (نوکرشماییم نه بادمجان؛پادشاه بادمجان میخورد وکیف می کرد که وزیر هی تعریف می کرد از بادمجان واو می خورد بعد از چند ساعت شکم درد گرفت که شروع به ناله کرد ووزیر می گفت تقصیر بادمجان است که باعث باد می شود وفلان که پادشاه گفت تو تعریف می کردی والان بد می گویی ،گفت من نوکر شما هستم نوکر بادمجان که نیستم)

بادمجان دور قاب می چیند واو هی می خورد ودل درد می گیرد.

نکبات هرچه نکبت است برای آدم ؛خوب جلوه ندهد.تسلیم نکندوسالم نکند تورا وقتی در مقابل بدی ها قرار می گیری وباید وقتی نکبات وبدی ها می آید توضیح دهد واو را با مهربانی دور کند وبازبان خوش که او را از بدی ونکبت دوری کند که برای شما ناملایم وناشایست بود واو را دور کند نکبت در مقابل نعمت است.

 


[1] في المصدر زيادة - شي‌ء من.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج12، ص146، أبواب احكام العشرة في السفر والحضر، باب102، ح3، ط آل البيت.