درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1400/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عدم اتصاف عمل مضطر به حسن وقبح

 

اگر مجبور ومضطر شد اتصاف به حسن وقبح معنا ندارد،حتی اگر حسن وقبح را ذاتی بدانند چون ذاتی دوگونه است یکی ذاتی که انطباق نظر همه عقلاء است ومشهورات نام داردکه اگر ذاتی حساب کنیم حسن وقبح ذاتی ندارد ولی از لحاظ انطباق نظر عقلاء وجود ان فعل را رحسن یا قبح می دانند وبگوییم انطباق نظر عقلاء چنین است وعقلاء چنین فهمیدند ومتصف کردندنه که بالضروره وبالبداهه ذاتیش باشد

مشهورات غیراز مواردی است که مثلا شخص بگوید در فلان کار تعهدنمی دهم وبین امروز وفردا تعهدش فرق دارد،مثلا گفته25ماه فلان کار را می کنم ودر روز20تعهدی ندارد وحال درروز 25مشکلی پیش آمد ونتوانست تعهد راانجام دهد ومی شود مضطر که اینجا او متصف به حسن وقبح نمی شودومضطر خارج از حسن وقبح می شود.

کسی در جایی استخدام است میگویند باید درسال3مقاله داشته باشی واو مضطر است که نمی تواند چنان کند وتعهدی که داده مشروط به داشتن مقاله است،وقانون تکلیف معین کرده وحسن دارد عمل به وظیفه وپیمان واز طرفی او مضطر است ونمی تواند مقاله بنویسدآیا باید اعمال قانون شود یاعمل عقلاء که حسن به مضطر تعلق نمی گیرد پیاده می شودچون تعهداو معلق به وقتی شد که توان چنان کاری را داشته.

تصور می شود ومشهورات را بگوییم که حسن وقبح او ذاتی نیست وجزو مشهورات است چون اگر حسن وقبح ذاتی بود هیچ کجا نباید تغییر کند وهمه جاوهمه مکان ها یکی باشد.

موارد اضطراری به مشهورات برمی گردد وذاتی نیست.

اضطرار کلیت ندارد وموارد خاصه ای دارد.

اگر این مطلب به عقلاء برگردد آنان هم می گویند این اضطرار وجود دارد وعرف عقلاء به حسب اختیار یا اضطرار حسن وقبح را نسبت می دهند وبعد سنجش آن را نسبت می دهند.

جبریه هم گفته اند که افعال اختیاری را با اضطراری تفاوت می گذارند هرچند جبریه هستند وهمه را به خدا برمی گرداند وبین ذاتی واضطراری تفاوت می گذرند هرچند می گویند هرچه درازل بوده ونوشته شده باز اضطرار را می گویند نوشته شده است وگاه به اضطرار فعل را از شخص داند وگاه جبر