درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1400/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ارسال رسل جدایی از قبح ذاتی گناهان

 

ذاتی مثل این که کل اعظم از جزء است که عقل حکم به ان دارد اجتماع وارتفاع نقیضین نمیشود وبدیهی است واز ذات قضیه روشن می شود.

از استدلال هاست که آیه دارد در سوره نساء﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾[1]

رسولانی را فرستاد که (نیکان را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند تا آنکه پس از فرستادن رسولان، مردم را بر خدا حجّتی نباشد، و خدا همیشه مقتدر و کارش بر وفق حکمت است.

تاکید که بیان شارع به وظائف ما واستدلال آقایان بود که بعد بعث رسل که الحمدلله بحث ما بعد دیروز که عیدمبعث بود است که مهم بعثت این که بعد ان حجتی برای مردم نیست واستدلال کننده ها می گویند قبل بعث تکلیف ووظیفه نیست وحجتی که قائم می شود بر مردم به واسطه رسالت این نیست که اگر نبود کار نتیجه ذاتی خود را از دست می داد نه ،این برای که کار شرعی خود را داشت باشد وحسن وقبح ذاتی سرجایش محفوظ است وآمدن رسل برای اتمام حجت است وکسی نتواند حجتی دربرابر خداداشته باشد.

وقتی جایی حجت شرعی آمد جای بهانه تراشی نیست.

در آیه دیگر است که ﴿وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا﴾

اگر پیامبری آمد دیگر حجت تمام است ودر مخالفت او عذاب است ومکلف وقتی می تواند حجت داشته باشد که نبی نیامده باشد.بله عذاب وقتی است که پیامبری وابلاغ وظیفه باشد.

اصل تمسک به آیه که بدون رسل عذابی نیست ومسلم ازآیة است.

اما وظائفی جدای از ارسال رسول .قبل ارسال او تکلیفی نیست وباید تکالیف از بیانات پیامبر استفاده شود وماکنا معذبین نفی کلی است جایی که تکلیف باطنی است وتکلیف از لحاظ عقلی وفهمی که ماداریم نفی می کند یا نفی را در مورد دستورات پیامبران که باید بر حسب آن عمل شود عذاب آن را برداشتیم ونه عذاب های دیگر که با اعمال انجام میدهید ومستحقش می شوید ولو اشاعره ستدلال به آیه کرده اند

ولی واضح که خدا نفی می کند عذابی که از ناحیه شرع وتخلف شرعی باشد نداریم مگر پیامبر بفرستیم وتکلیف روشن شود واثبات شی نفی ماعداه نمی کند واین نفی که آمده در مورد مسائل تکلیفی شرعی نفی ماعداه نمی کند که هیچ عذابی غیر آن نباشد واستدلال شده که ماکنا به طور کلی وحقیقتا عذابی نداریم مگر رسولی بیاید

توبه وقتی است که خلاف باشد واگر خلافی معینی نشده وبعث رسل خلاف را معین نکرده جای توبه نیست واز طرفی اگر انسان خطای به وجدان کرده ومی داند وجداناً خلافی کرده مثلا کسی در اموال مردم تصرف کند برخلاف آنچه مستحق بوده وبگیم حتمابایدصبرشود تا بعث رسل وابلاغ رسل شود که تصرف در مال غیر گناه یا بگیم همین که بالوجدان کفایت دارد ونفس لوامه که الهمهافجورها وتقواها واین چیزکه مربوط به جنبه عملی انسان است وخودش می فهمد ودرک می کند لازم نیس گفته شود بعث رسل باشد واین که فهمید اشتباه کرده ونباید عمل کند همین است وقبح ذاتی که با وجدان می فهمد باید توبه وجبران کند.

آیا باید مناط حسن وقبح به حکم شرعی برگردد یا به ذات شی که نفس لوامه می گوید چرا انجام دادی؟

این استدلال کافی نیست که آیات رفع کند بگوید ما در غیر این موارد عذاب نداریم وامر طبیعی که می فهمیم خلاف است وبه آیه ماکنا معذبین وبگوییم عذابی در کار نیست اشکال دارد وچنانچه اشاعره استدلال کردند درست نیست وفقط می فرماید آنچه جنبه شرعی دارد تابعث رسل نشو د عذاب نمی کنیم .

باید گفت آیه نسبت به غیر شرع شمول ندارد یا ساکت است.

 


[1] نساء/سوره4، آیه165.