درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1400/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حسن وقبح نزد متکلمان

 

ان الله یامر بالعدل والاحسان

اشاعره: عقل نمی تواند تشخیص برای حسن وقبح دهد وباید حکم شارع باشد تا به آن حسن وقبح بدهد.

عدلیه:مقابلش قولیست که می گوید عقل خودحکم دارد ومی تواند حسن وقبح اشیاء را درک کند وهمین درک پایه حکم شارع است.به دلیل های مختلف از جمله آیات قرآن که ادله نقلی به استدلال عقلی اشاره می کند وتاکید می کند مثلا ان الله یامر بالعدل والاحسان که معلوم است عدل واحسان ذاتی وجود دارد ونیکوکاری وجود دارد که شارع بعد به آن امر می کند، وایتاءذی القربی وینهی عن الفحشاء والمنکر که فحشا ومنکری وجود دارد وعقل می فهمد که بعد شارع از آن نهی می کند ومعلوم است که حسن وقبح ذاتی برای اشیاءوافعال است که عقل می فهمد وحکم شارع برروی آن است.

ولی در نظر اشاعره می گوید عدل واحسان همانی است که خدا سابق معرفی کرده والان به آن امر می کند وفحشاهمان است که قبلاً معرفی کرده والان داره از ؟آن نهی می کند.

واگرهم هنوز بیان نکرده بعداً مصداق فحشا ومنکر وعدل واحسان را می گوید تا این آیه آن را دربربگیرد.

پس آیه ای می گوید قل ان الله لا یامربالفحشاء أتقولون علی الله مالاتعلمون؛ یعنی خودتان می فهمید فحشاچیست که همانی که می دانید فحشا است خدا امر به آن نمی کند وشما زشت وبدی که ذاتیست تشخیص میدهید.

پس خدا به امر ذاتی که منکر است امر نمی کند.

امااشاعره می گویند فحشاومنکر ذاتی نیست بلکه آنچه شارع بعدمعرفی می کند یاقبلانزول آیه معرفی کرده ولودرادیان قبل همان فحشا ومنکر است که خدا به آن امر نمی کند.

سیاق آیه بر بطلان قول اشاعره اشاره دارد.

جواز امر خدادارد بدون این که جنبه ذاتی این قضیه را که شما می فهمد انجام دهدکه خودمستقیم می تواند فحشاومنکر را تشخیص دهد.

آیه دیگر انماحرم ربی الفواحش ماظهرمنهاوما بطن؛که رب همان فحشاها که می دانیدچه پنهانی هایش وچه فحشاهای پنهانی را حرام می کند وحکم به آن می دهد.

یعنی فحشای ظاهر شده وپنهان شده ذاتی است قبح آن که بعداً شارع از آن نهی می کند وحرام می داند.

که اشاعره میگویند حرام کرده آنچه قبلا حرام کرده یعنی در دوران زمان حرام کرده که واضح است این حرف باطل است چون بایدفواحش قبلا حرام شده باشد ومفاد آیه به آن قبلی ها باشد ولی این که بعداً حرام می شود را شامل نمی شود وباید فواحش ظاهری وباطنی ذاتی باشد که خدابعد حکمش را روی آن بیاورد.انّما حصر را می رساند.

أیحب احدکم أن یاکل لحم اخیه میتاًفکرهتموه،باید چیز ناپسندی باشد وعقل آن را تشخیص دهد تامورد نهی قرار گیرد.