1400/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حکم بماانزل الله
کسی که حکم بماانزل الله ندهد ومقابل حکم خدا حکمی دهد در هرحکمی او فاسق است چه حکم اخلاقی وچه تربیتی وچه اقتصادی و... وقتی حکم ماانزل الله را درنظر بگیریم جریان بعد روشن می شود.
کسی که از روی هوای نفس حکمی دهد او جزءفاسقین می شود.
اگر بعض ماانزل الله را هم انجام دهند موجب فسق است.
به ان احکم بینهم هم توجه نکنند موجب فسق است.
حکم الهی مورد توجه است که باید عمل شود ومقابل ان حکم جاهلی است که مخالف عقل است وجنبه شهوانی دارد ومطابق عرف سالم وحکم الهی ووجدان نیست می باشد.
درمسائلی خدا عنوان اصلاح ومصلح وصلح را ذکرکرده که مقصودچیست؟
یعنی فرد برای اصلاح از خودش حکمی بدهد؟من تاب من بعد ظلمه واصلح فان الله یتوب علیه ان الله غفور رحیم.
حکمی اصلاحی ماانزل الله است یا با رای خودش مثل قاضی تحکیم اصلاحی انجام می دهد که حکمی از اهل زن وحکمی از اهل مرد باشند؟
اصلح مقابل ظلم آمده است وجاهای دیگر مقصود از اصلح ما انزل الله است که فرد توبه کرده وانجام آن می کند.
یا اصلح به معنای آشتی است؟
خود این که معنایی برای کلام است که قبلا آمد یحرفون من بعد مواضعه یعنی از معنای اصلی وحقیقت آن چیز انحراف حاصل شود ظلم است وباید توبه صورت گیرد وخود انسان وجدانا درک می کند که خلافی کرده ومی خواهد آن را اصلاح کند وبعد توبه پیش می آید،پس همیشه اصلاحات در قرآن این که واقعیت وحقیقت الهی که بوده تخلف ازان شده وبعد از درست کردن تخلف توبه می شود.
گاه حکم حقیقی ماانزل الله است وگاه حکم اصلاح است که به نوعی حکم اصلاحی به همان ماانزل الله بر می گردد.
پس احکام صلحی به حکم الهی یا عقل یا فطرت یا نوع مرتکزات متشرعه وعرف یا آنچه حد وسط قرار می گیرد که حکم من اهله وحکم من اهلها نتیجه اش رضایت الهی اقلا درآن هست بر می گردد واگر غیر این احکام باشد حکم اصلاحی همان حکم جاهلی می شود.
بعدظلمه" یعنی همان جا که می گوید بعد حکم من اهله وحکم من اهلها یعنی ظلمی از دوطرف به دیگری رسیده است وهرکدام شروع به ظلم کرده باید توبه کند تا دیگری را به ظلم وا داشته است وظالم باید ازظلمش برگردد تا توبه کند وبعد آن اصلاح نتیجه توبه می شود.