1400/10/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: احکام جاهلی
﴿افحکم الجاهلیۀ یبغون﴾
حکم الهی موجب یقین واطمئنان نفس می گردد ولی در حکم جاهلی یقین واطمئنان نیست وفقط نوعی تابیعت حکم است که روی هوای نفس است واتباع الهوا تعبیر شده،ولی حکم الهی منتهی به حق می شود که حق واقعیت غیرقابل تغییر ومطابق لوح محفوظ است که گاه به حقیقت هم تعبیر می گردد.
وقتی مطابق واقع باشد اطمینان برای انسان حاصل می گردد.
﴿ومن احسن من الله حکماً لقوم یوقنون﴾
چون مطابق واقع وحقیقت است یقین آور است.
اگر جایی مطابق حق چیزی آمد طبیعتا یقین به همراه خود می آورد.
یقین انطباق واقع وحقیقت است.
اگر قسمتی از واقع را بدست آوردن که نومن ببعض ونکفرببعض هستند به واقع وحقیقت نمی رسند.
1-مطابق واقع2-یقین آور3-دورکننده از فسق ،این سه ویژگی حکم الهی است وکسی هم که حکم الهی رابگیرد چنین حاصلی برایش دارد.
وان اکثرالناس لفاسقون چون اکثر دنبال واقع وحقیقت نمی روند وباعث می شود برخی کارهایشان با هوای نفس بشود که همین هم موجب نرسیدن به واقع می شود وبه حکم جاهلی سوق پیدا می کنند.
اکثریت بر اساس عمل است ونه ذات،چون اکثریت می پسندد حکم الهی وواقع را وذات درروی مسیر الهی حرکت می کند وحق را دوست می دارد ودنبال ان میروند وسمت وسوی حق دارند ولی در عقل عملی وعمل مسائل شهوانی ونفسانی را تبعیت می کنند ودر عمل گیرمی افتند ودچار فسق می شوند.
دربرابرحق استحکام نشان نمید هند وبعد گرفتار فسق می شوند وگرفتارحکم جاهلی می شوند وبه هوای نفس تن می دهند.
ودر عقل عملی کم می آوریم ولی در عقل نظری ونظام عالم کامل هستیم وقانون الهی را داریم به طور تام ولی در عمل دچارفسق می شویم.