درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1400/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مالکیت معنوی وضمان مال غیر

 

گفتیم حتی ازضمان وغصب ودلائل آن برای مالکیت معنوی استفاده می گردد.

حکم تکلیفی حرمت تصرف در مالکیت معنوی غیراست که ممکن است حرمت تکلیفی به ضمان منجر گردد.

وضرر وایذاء به شخص موجب ضمان است.

لایحل مال امرءمسلم الابطیب نفسه یا در روایت است که رسول اکرم ص درحجه الوداع فرمود:الامن کانت عنده امانه فلیودها الی من ائتمنه لایحل مال مسلم الابطیب نفسه یا درتعابیر دیگراست حرمه ماله کحرمه دمه یا حرمه دمه کحرمه عرضه.

23- فضالة عن عبد الله بن بكير عن أبي بصير عن أبي جعفر ع قال كان رسول الله ص يقول في خطبته‌: سباب المؤمن فسق و قتاله كفر و أكل ماله معصية و حرمة ماله كحرمة دمه‌.

بنای عقلاء نیز همین است وامضاءوتاکید ومولویت شارع برآن افزوده است.

مرحوم بهجت ره : این که میگویم مولوی نیست وارشادی است ممکن است مولوی ارشادی باشد چون عقل می فهمد ولی شارع همان را تاکیدکرده ومبنا قرار داده ودرعین ارشاد تاکیدشارع هم هست واگرشارع نگفته بود عقل می فهمید ولی با دستور شارع ارشادی مولوی گردید.

گاه چیزی درحد خسارت است ونه ازبین بردن که همین روایات ضمان وتکلیف شرعی را می رساند وبایدعقاب گردد چون مبغوضیت شدید دارد وجایی که مولوی ارشادی است مبغوضیت شدید دارد

وقتی احترام مال در ردیف فسق وکفر آمده نشان از مبغوضیت شدید دارد که نشان از احترام بالای مال مومن است که در کنارعرض ودم مومن می آید.

تصرف در مال غیر نکند وحرمت خون را نگه دارد وحرمت عرض او را محفوظ کند حدوثاً وبقائاً .

سلطنت: مقابل تصرف منه سلطنت غیراست،هرکس برمال وآبروی خود سلطنت دارد،اگر کسی برآن وارد شود که سلطنت غیر را ضعیف کند موجب ضمان است وتلازم بین سلطنت وحفظ آن وجود دارد.

گاه می گویند محدور الدم بود ولی اذن شارع برای حدر خونش نبود ودراین صورت ضمان آورده می شود چون اذن شارع نبوده است.

هرنوع مزاحمت برای غیر چه در رابطه جان وعرض مومن باید حفظ گردد وهمه باید مراقب آن باشند واین حالت اضرار دارد ومفاد روایات این که دیگران رفع مزاحمت است وباید همه جلوی مزاحمت را بگیرند ونگذارند مزاحمت بوجود بیاید.

سوال:

لوازمی من حیث الاجتماع داریم ولو که شارع بخصوص روی آن نظری نداشته باشد ولی لازمه اجتماع هست به فرموده استادمطهری ره اجتماعاًلازم،آیا محتاج هست دلیل خاص از روایات داشته باشد یا همین ضرورت اجتماعی برای مشروعیت آن کافی است؟وبگوییم مشروعیت آن قیاساتها معها؟

شایدمنطقه الفراغ را بتوان اینجا ذکر کرد.

مقدس اردبیلی ره می گوید اگر جایی شارع بیشتر از آن نخواسته وتکلیف نکرده همان که عقلت می گوید انجام بده ودنبال تکلیف اضافه از شارع برای امرونهی نخواه.

صاحب حدائق ره: اگر بدیهی بدست آید ضرورت اجتماع باید عمل گردد ولی اگر جایی با استدلال بدست آید ودید به همان میزان است باید همان را مشروع دانست ومنتظر چیز دیگر نباشد وهمان را مشروعیت شارع بدانیم.