درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1400/08/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مالکیت معنوی حفظ شخصیت افراد

 

کودک هنوز در جامعه موقیعت تثبت شده ندارد ولی در آیات شخصیت اورا مهم می داند وضرر به شخصیت او را جایز نمی داند وبه همه چیز ضرر را مانع می داند وهمه بایدشخصیت افراد را مهم بدانندوضرر به آن راجایز ندانند ومالکیت معنوی بایدحفظ شود وشخصیت افراد باید ملاحظه شود وضرر به کسی نرسد.

مثال در مورد وصیت داریم:

﴿مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَىٰ بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ﴾

نباید در ارث به کسی ضرر برسد ونمی تواند کسی دیگری را از ارث منع کند چون به شخصیت او ضرر می زند.

اگرقبل مرض منجر به موت وصیت کند یا به کسی ببخشد کسی نمی تواند مانع شود.

یا وصیت درمورد ثلث مال درست است.

امااگر طوری شد که شان وشخصیت کسی از بین رود یاتنقیص شود در وراث ولطمه حیثیتی به او بخورد وصیت محدود می شود وباید غیرمضار باشد.

پس نه تنها به قیاس اولویت برمی گردیم واقتضا را درنظر می گیریم که نباید به شخصیت کسی آسیب برسد پس به مالکیت معنوی کسی هم نباید ضرر برسد.

اگر درمعاملات طوری باشد که منجر کسر شان کسی شود مثال میراث فرهنگی روی منزل وساختمان کسی دست گذاشته که جزو میراث فرهنگی است،که نوعی جلوگیری از مال غیراست واز طلق بودن جلوگیری می کند که باید جواب داد این حیثیت اجتماعی است وجنبه تاریخی دارد ومیراث فرهنگ جامعه است وبایدشان شخصیتی جامعه حفظ شود واین حق الاجتماع وحق تاریخ مومنین ومسلمین است وعیبی ندارد وبلکه وجوب هم دارد؛ پس نهی در آیات حکم کلی است وخصوصیتی خاصی ندارد ومی توان به موارددیگر سرایت داد ودرآیه فقط مصداق نهی عام است.

حتی کودک که شخصیت کامل ندارد را درآیه منع کرده ضرر شخصیتی به او زده شود به طریق اولی به بزرگشال نباید ضرر شخصیت زده شود.

آیه قران نهی دارد اموال یتیم را برداری :

﴿وَآتُوا الْيَتَامَىٰ أَمْوَالَهُمْ ۖ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ ۖ وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَىٰ أَمْوَالِكُمْ ۚ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا﴾

اموال خوب را بردارد وبدش را برای یتیم بگذارد؛آفت زده هارا برای یتیم بگذارد وسالم را برای خود بردارد.

این گناه بزرگ وکارغلطیست.

برخی در زمین وقفی هم چنین می کند که در زمین خود وزمین وقف کارمی کند وبعد طیب را برای خود برمی دارد وخبیث را برای موقوف علیهم می گذارد.

نهی از اموال یتیم مصداق است برای یک کلی عمومی چون یتیم مصداق اعلایی که نمی تواند وقدرت ندارد پس هرکس که قدرت ندارد حق اورانباید خورد وکسی نباید در اجاره ومضاربه و... طیب را بردارد وخبیث را به صاحب ومالک بدهد به عنوان اجاره و...

هرچه مربوط به مالکیت افراد اعم ازمعنوی یاغیرمعنوی که کسرشخصیت بشود کمتراز کسرمالی نیست همه مصداق اضرار است ونهی از طرف شارع دارد وهرنحو ضرر واضرار به غیر جایز نیست.

اگرحکم وضعی بود حتما حکم شارع است ونمی تواند خدشه بردارد ولی در حکم تکلیفی می توان گفت نهی اخلاق است.

لاتضاروهنّ لتضیقوا علیهنّ نهی وضعی است وباید ضرر نبینند ومسکن مناسب باید در زمان عده داشته باشند وبعدطلاق ضرروزیان نباید به او برسد،وضرر درمورد طلاق رفع شده،از اینجا معلوم می گردد که ضرر به غیر که مصداقش برای زن مطلقه است جایز نیست واینجا حکم وضعی استنباط می شود حتی در مورد لاتضاروالده بولدها نیز حکم وضعی است وبه جاهای دیگر سرایت دارد

درمورد پرداخت دیه نیز می گوید آیاشترخاص باشد یا دیه دهنده هرطورخواست از مال خود بدهد؟

ازقبل وبعد آیه واین که اصرار دارد به این که این کار را نکنید وضرر نزنید همه نشان از حکم وضعی بودن وظهوردروضعی بودن دارد وهنگام فهم وضعی بودن می توان گفت تکلیف همین می باشد.