1400/07/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: جدایی ناپذیری مختار انسان از وی
سلطنت شانی که اگرمانع برطرف شود شخص می تواند درملک خود دخل وتصرف کند برخلاف فعلی که تمام تصرفا ت را می تواند درملک خود انجام دهد.
نائینی .آخوند: کفایت هست ارتباط وبرابری بین مالک ومملوک واین نسبیت کافی برای پذیرش مالکیت است.
پذیرفتیم درمالکیت معنوی که طبیعی است این خصوصیت ملکیت؛ومحصول اراده واختیار انسان لاینفک از اوست ولمّی است چون او برگزیده وانتخاب کرده است آن هنر وصنعت و...را پس برای اوست؛ یا چون نتیجه اختیار شخص که موجود است برای شخص است وانّی است واین موجود شده ای که قبلا نبوده والان از طرف شخصی بوجودآمده پس به او تعلق داردواز اوصادرشده ونمی توان از او سلب کرد وبرای سلب آن دلیل می خواهد که این عرضی است وسلطنت شانی می گردد وبه واسطه مانع دست اوبرای تصرف تام کوتاه است ولی اصل سلطنت او ازبین نمی رود.
این حقیقت قابل سلب نیست واین ارتباط انسان ومملوک سلب شدنی نیست ودر تکوین شکل گرفته است.
احتکاردر روایت است که نبی ص محتکر را خواستند وفرمود مردم احتیاج دارند ودراختیار مردم بگذار که او هم پذیرفت وشخص خواست قیمت بگذارشما که ایشان ص فرمود قیمت جنبه الهی دارد ومن نمی گذارم، وارزش آن به قدر پذیرش مردم است وتعیین قیمت جنبه الهی دارد ودر میزانی که مردم قبول می کنند همان قیمت است.
مالکیت برای شخص است ولی مالیت مربوط به بازار وتقاضا وحقیقت در بازار است که جایگاه خودش را پیدا می کند.
استقلال مالکیت در مالکیت معنوی ذاتی وحقیقی است ودائمی است وتا مانعی در برابرش نیاید برهمین میزان است.
حق ثبت که در قانون است همین پذیرش مالکیت معنوی خصوصی ذاتی برای شخص از طرف عرف وقانون است.
یکی از موارد مالکیت معنوی حفاظت از اطلاعات افشانشده است واین مالکیت معنوی چون هنوز افشا نشده باید حفاظت شود واین حفاظت یعنی مالکیت که این تعریف را برخی آورده اند از حقوقدان ها.
البته این خیلی درست نیست چون حتی اگر افشا هم بشود مالکیت او سلب نمی گردد ومالکیت او ذاتی است،البته که در ارزش مالی آن در مورد افشانشده وشده فرق می کند چون وقتی افشاوعرضه شده در بازار ارزش مالی پیدا میکند.
درقیمت اصلی موثراست ولی دراصل مالکیت تاثیر ندارد ،وقتی در رقابت قرار می گردد برخی می گویند رشد پیدامی کند وتحرک حرکت به کمال بیشتر می شود ولی باز در مالکیت معنوی ذاتی شخص تاثیرندارد،واین که کنترل رقابت در اختیار دولت باشد و... سرجای خود محفوظ است واگر نباشد رشدی درکارنیست وهمه این ها برای ارزش افزوده خوب است ولی در اصل مالکیت معنوی شخص تاثیرندارد وبه ذات مالکیت اثری نمی کند.
ارزش افزوده ضوابط خود را دار د وهرکس قدم را جلو گذاشت برای اوست حالا یا مووسه خاص یا بانک یا دولت است که راه ارزش افزوده راباز می کند واین مختص خودش می گردد چون شبیه مالکیت معنوی است که چیز جدیدی را ایجادکرده است.
ولی درکنار مالکیت معنوی است ومخصوص خود است.
طرح های بازار یابی که درس می خونند ودکترای تخصصی بازار یابی پیدا می کنند وطرح های ارزشمندی پیدا می کند همه در مالکیت معنوی است وهمه ارزش افزوده می گردد ونوعی مالکیت معنوی است وتمام این طرح ها به همان لمّ وانّ برمی گردد.
درمقابل رقبای تجاری در برابر هر طرح تجاری وارزش تجاری ا=آزمایش می کنند وطرح روی طرح می دهند تا در بازارجای پیداکنند ومقابله با مالکیت معنوی دیگران باشند،این اصل سبقت ومسابقه فقهی موردبطلان نیست بلکه مثل آیه فاستبقوا الخیرات چون به جامعه خیرمیدهد ورونق می دهد ورشدمی دهد ارزش شرعی دارد وملاک شرع همراه دارد واین نوعی رقابت وسبقت است همانند مسائل معنوی که کارخیرمی کنند تا جلو بزنند واین کاری به دیگری ندارد که ضرر به او بزند وبه مالکیت معنوی دیگرای کاری ندارد وفقط تقویت مالکیت خودمی کند تا جلو بزند واین مانع شرعی ندارد.
بعضی می گویند این رقابت ها مشروعیت ندارد.
امامامانع نمی بینیم؛
مثلا دوطرح در شهری است که مثلا جاده ای در کنار رودخانه باشد وطرح بعد می گویددرکنارسبزه زار جاده باشدنه کناررودخانه؛ ازاین دو طرح اطلاعاتی درز کرده وعده ای زمین های آن مناطق را خریده تاارزش افزوده داشته باشد،که این نوعی رانت خواری است،ودورقابت بین دوطراح بوده که یکی از آن ها برنده مناقصه شده است.
اگردر طراحی های تجاری مالکیت معنوی برای شخص باشد ولی جامعه اسلامی به آن نیاز داردمی توان از طرح او بدوون رضایت شخص کپی بردار ی کرد؟مثلا از تولیدات سایر کشورها کپی برداری کرد؟
بقای یک جامعه اصلی هست که باید طبق آن عمل کرد،واصل ذاتی اولیه این که به حسب جامعه ومسئله اجتماعی باید رعایت گردد که همان بقای نسل وحفظ نظام جامعه است که برخی مثل اخوندمی گوید بالوجدان چنین است،ولی اصل اولیه حفظ نظام به فرموده امام ره یا نظام بشری به فرموده شیخ ره است که بایدرعایت گردد هرچه اقتضاء دارد.