1400/06/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: دیدگاه درباره حقوق ومالکیت معنوی
1- موافقین
2- مخالفین:دلائل عام ودلائل خاص دارند
دلائل:
1- حفظ وقداست علم؛که ما حق انحصار آن را نداریم وباید برای دیگران استفاده اش آزاد باشد ومالکیت معنوی از این جهت ندارد که حد ومرز داشته باشد.
2- به طور مطلق حقوق مالکیت معنوی مورد قبول نیست ومی توان در برخی موارد مالکیت معنوی را پذیرفت.
حرمت کتمان علم:
کتمان علم در آیات وروایات آمده است:
﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ ۙ أُولَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ﴾[1]
آن گروه (از علمای اهل کتاب) که آیات واضحه و هدایتی را که فرستادیم کتمان نمایند بعد از آنکه آن را برای (هدایت) مردم در کتاب آسمانی بیان کردیم، آنها را خدا و تمام لعن کنندگان (از جن و انس و ملک) نیز لعن میکنند.
پس وقتی کتمان علم جایز نیست باید همه بتوانند استفاده کنند وحق انحصاری ندارد.کسانی که کتمان علم می کنند مورد لعن قرار می گیرند.
این درحالی است که علم بین وروشن برای همگان واضح گردیده است.
عالم نمی توان بگوید حق دارم که علم خودم را اظهار یاکتمان کنم.
آیه عمومیت دارد که اگر جایی علم مورد استفاده دیگرا ن است نباید آن را کتمان کنند.
البته بعضی این آیه را در علم دین وفقه منصرف می دانند ولی در دیگران علوم نمی توان آن را جاری دانست که استادهمین را صائب می داند.
176 عنه عن يعقوب بن يزيد عن محمد بن جمهور العمي رفعه قال قال رسول الله ص إذا ظهرت البدعة في أمتي فليظهر العالم علمه فإن لم يفعل فعليه لعنة الله.[2]
اگربدعت آمد باید اظهار علم شود وکتمان آن جایز نیست وعالم نمی تواند آن را برای خود منحصر بداند.چون لعنت خدا برای کسی که علم را برای خود نگهدارد.علم حاکمیت مطلق دارد وچیزی نمی تواند جلوی آن را بگیرد.
روایت تقریبا همان بیان آیه را می کند.
مطابق آیه وروایت بر عالم واجب که علم خود را ظاهر کند ونمی تواند برای خود درباره علم حق انحصاری قائل گردد.
پس علوم ترویج دین ونشرمعارف مورد مصداق آیه وروایت است وباید آنان اظهار گردد ونباید مالکیت برای صاحبان آن علوم قائل شویم.
امام ره می گوید دلیل نفیی واثباتی برای مالکیت معنوی درمورد عالم علوم دین نداریم.
بله اگر قانون شود این موارد مالکیت معنوی فتوی به رد ان داده نمی شود.
مرحوم مرعشی ره به این آیات استناد کرده وگفته اند جایی که وجوب ارشادجاهل است نمی توان حق مالکیت قائل شد وعلم را منحصر دانست وبرعالم هست در وجود جاهل علم را اظهارکند ونمی تواند بنشیند تاهرطور خواست جاهل عمل کند.
آیه 43نحل:
﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ ۚ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[3]
و ما پیش از تو غیر رجال مؤیّد به وحی خود کسی را به رسالت نفرستادیم، پس اگر نمیدانید از اهل ذکر (یعنی علما و دانشمندان هر امت) سؤال کنید.
بایدوقتی از اهل ذکر سوال شد او جواب دهد ونمی شود او علم را برای خودش منحصر بداند واظهار علم واجب است ومالکیت برای اونمی شود.
پس ارشادجاهل واجب است ودلیل برآن اثباتا وجود دارد وباید ارشاد بشود.
درغیراین مورد عمومیت دارد که برای اجتماع لازم باشد علم تا از جهل درآید صاحب آن علم خاص باید اظهار علم کند وانحصارکردن علم مورد پیشرفت جامعه جایز نیست.
استاد:این کتمان ظهور قوی در دین دارد ومورد وحی است که باید روشن شود ومربوط به اصول وفروع دین دارد وسرایت دادن به غیرآن مئونه دارد وفرمایش امام ره اصح است.
38- في بصائر الدرجات محمد بن عيسى عن الحسن بن على بن فضال عن الحسن ابن عثمان عن يحيى الحلبي عن أبيه عن أبي جعفر عليه السلام قال له رجل و انا عنده: ان الحسن البصري يروى ان رسول الله صلى الله عليه و آله قال: من كتم علما جاء يوم القيامة ملجما بلجام من نار؟ فقال: كذب ويحه فأين قول الله تعالى: و قال رجل مؤمن من آل فرعون يكتم إيمانه أ تقتلون رجلا أن يقول ربي الله ثم مد بها صوته فقال: فليذهبوا حيث شاؤا، اما و الله لا يجدون العلم الا هاهنا ثم سكت ساعة، ثم قال: عند آل محمد.[4]
66- غو، غوالي اللئالي قال النبي ص من كتم علما نافعا ألجمه الله يوم القيامة بلجام من نار.[5]