1403/07/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /شمول خانهبهدوشی و دوامالسفر
شمول خانهبهدوشی
مسئلهای که بسیار مورد ابتلاء است این است که کسانی که خانهبهدوش هستند، آیا باید منحصراً این عنوان را داشته باشند -مثل عشایر که به تعبیر روایات بهدنبال منبت شجر و آب و ... میروند[1] - یا هرکس که با هر عنوانی خانهبهدوش باشد، مشمول روایات خانهبهدوشی است؟
یکی از موارد ابتلا، کسانی هستند که در نیروی دریایی هستند، گاهی ۴۰، ۴۵ روز در کشتی باید باشند یا باید مدّتی در مرزهای دریایی شمال یا جنوب بمانند و مرزها را حفظ کنند. اینها حکماً خانهبهدوش هستند و گاهی چند روز بهعنوان مرخصی به خانه میروند. اینها برای آن کار، استخدام شدهاند. گاهی هم در وقت آمادهباش، به مرخصی هم نمیتوانند بروند. حکم نماز اینها چیست؟ ظاهراً باید اینها را هم نوعی خانهبهدوش بدانیم، ولو اینکه طبق روایت، مانند عشایر نیستند که بهدنبال آب و هوا و سرسبزی و خرّمی و ... باشند. این یک مصداقی بود که در روایات بیان شد. آن افراد، تحت امر از جایی به جای دیگر میروند؛ یا حتّی امری هم به آنها نشده، امّا خودشان بهعنوان وظیفۀ خودشان تشخیص میدهند و درخواست میهند که به دیگران کمک بدهند، ولو اینکه امریهای هم برای آنها صادر نشده؛ مثل: کسانی که از باب کمک به سوریه یا لبنان اعزام میشوند. اینها مصداق خانهبهدوشی هستند و نمازشان تمام است؛ زیرا از وقتی که این برنامه را شروع میکنند و پا در این برنامه میگذارند، معلوم است که دیگر برنامهشان خانهبهدوشی است و در یک منطقۀ خاصّی استقرار پیدا نمیکنند. بهسبب حوائج، مسائل و حوادثی که پیش میآید، مجبورند جابهجا بشوند؛ یا اینکه خودشان جابهجایی را انتخاب میکنند. ما بین این دو مورد فرقی نمیگذاریم؛ چه امریه باشد و چه با درخواست خودش. فعل و عملش ملاک است. ما از عمدۀ روایات فهمیدیم که عملْ ملاک است.
این مسئله از مسائل بسیار عمیق و مهمی است که ما در بحث مهمی که داشتیم باید از روایات به دست بیاوریم که ملاک، عملشان است و آن هم عمل خانهبهدوشی است. اصلاً عنوان شغل و کثیرالسفر و ... در اینجا ملاک نیست؛ چون آنها عناوین خاصّۀ خودشان را دارند. مصداقْ ملاک است. اینها مصداق خانهبهدوشی هستند؛ پس نمازشان تمام است. این مسئلهای است که رایج است و موجب گرفتاری.
شمول دوامالسفر
نظیر این مسئله[2] امّا با یک فرقی -که آقایان باید روی آن مطالعه کنند- این است که خلبانهایی که به صورتهای مختلف پرواز میکنند بر دو نوع هستند:
۱. خلبانهای هواپیماهای مسافری: بعضی از آنها هواپیمایی معیّن و با تعداد پرواز معیّن، کارشان را انجام میدهند. یک عدّه هم با هواپیماهای متعدّد به سفر میروند.
از یک طرف روایات خاصهای داریم داریم که مرحوم آیةاللهالعظمیٰ آقای بهجت به آن توجّه کردهاند[3] و بعضی از آقایان دیگر هم تلویحاً این مطلب را ذکر کردهاند که اگر کسی دائمالسفر شد، اگر ده روز در وطن خودش یا جای دیگر بماند، حالت دائمالسفری از بین میرود و باید مجدّداً حالت دائمالسفری را برای خود ایجاد کند. این یک دردسری برای خلبانهای است که میخواهند از باب کثیرالسفری اعمالشان را قرار بدهند. گاهی اوقات به جایی سفر کردهاند و بدون اینکه خودشان تصمیم بگیرند که قصد ده روز کنند و بمانند، چون مأموریت بعدی را نمیدانند، ده روز در آنجا میمانند. روایت میگوید اگر ده روز بدون قصد در یک جا بماند، حالت دائمالسفری او از بین میرود. این مطلب ظریف و مشکلی است. آیا باید نمازش را شکسته بخواند یا تمام؟
۲. خلبانهای هواپیماهای جنگی، کارشان مشکلتر است؛ زیرا پروازش اصلاً دست خودش نیست. دیگران براساس طراحیهای جنگی و ... به او اعلام میکنند که کی و کجا برود. هرگاه به او ابلاغ شود، باید پرواز کند؛ حتّی اگر سؤال هم از زمان پرواز کند، جواب او را نمیتوانند بدهد. این شخص در حالت بلاتکلیفی است. نمازش چه حکمی دارد؟ گاهی اوقات وقتی پرواز میکند، باید در کشور دیگری بماند تا مثلاً هواپیما را اصلاح کنند یا بهخاطر جهات امنیتی باید توقّف کند. در آنجا باید نمازش را چگونه بخواند؟
این موارد، غیر از آن افرادی است که در کشتی هستند؛ زیرا حرکت در کشتی آرام است و وقتی شخص سوار بر کشتی شد، تقریباً مشخص است که چند روز در دریا خواهد بود و عنوان خانهبهدوشی او معیّن است.
اگر بخواهیم حالت دائمالسفری را برای این افراد قائل شویم، کار مشکل است؛ خصوصاً با این روایاتی که فقهاء به آنها عمل کردهاند و ما هم اهمّیّت زیادی برای این روایات قائلیم که روایات میگوید اگر کسی ده روز در جایی بماند، دوام سفر او بههم میخورد.[4]