درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1403/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا روزه روز عاشورا از باب اجتماع امر و نهی هست یا نه؟

درباره روزه روز عاشورا بحث شد که آیا از باب اجتماع هست یا نه ؟ ثابت شد که از باب اجتماع امر و نهی نیست و وجوهی بیان شد

 

اما فقها در مورد روزه روز عاشورا سه قولی هستند

اول : صاحب حدائق می‌فرماید که روزه روز عاشورا حرام است

دوم : اکثر فقها می‌فرمایند کراهت دارد

سوم: مرحوم خویی ره در کتاب مستند شرح عروة الوثقی که روزه روز عاشورا مستحب است صاحب جواهر ره هم از مرحوم صاحب حدائق تبعیت کرده ولی بعداً برگشت لذا ما باید نظرات را بررسی کنیم و ببینیم چرا اقوال مختلف است.

 

اما دلیل حرمت : روایات هستند که ترک صیام عاشورا از آن جهت می‌دانند که روزه روز عاشورا نسخ شده اما ناسخ روزه ماه رمضان است می‌فرمایند که صیام عاشورا اصلاً مشروع بود یعنی قبل از تشریع روزه ماه رمضان روز عاشورا مردم روزه می‌گرفتند ولی بعد از تشریع صیام ماه رمضان نسخ شده لذا وقتی ائمه علیهم السلام فرمودند روزه روز عاشورا متروک است یا نگیرید این اخبار منع را حمل بر ظاهر که همان حرمت است بکنیم آنگاه ر طعنه به فقها می‌زند و می‌گوید فقها اطلاعی نسبت به مطالب نداشتند که صوم ماه رمضان صیم عاشورا را برداشته است

 

اشکال استاد : از سه جهت این مطلب قابل قبول نیست

جهت اول : چگونه روزه روز عاشورا نسخ شده در حالی که حضرت علی علیه السلام امر به روزه کردندکه صوموا العاشورا فانه یکفروه ذنوب سنة

جهت دوم : روایاتی که درباره ترک روزه عاشورا آمده دلالت بر حرمت ندارد چون ترک و متروکییت محتمل است که اشاره به وجوب دارد یعنی اصل مشروعیت روزه برداشته نشده وجوب روزه متروک شده و واجب نیست شاهدش طبق نقل عبدالله بن میمون قدار از امام باقر و امام صادق علیهم السلام نقل می‌کند که صیام روز عاشورا کفاره یک سال است پس متروک بودن صوم عاشورا با نزول شهر رمضان اشاره به رفع وجوب دارد

جهت سوم : روایتی که می‌گویدصوم المتروک بنزول شهر رمضان و المتروک بدعة ، ضعیف است و سندش توان معارضه با مرجح السند را ندارد پس نظر صاحب حدائق. از سه جهت قابل قبول نیست

 

اما مرحوم خویی ره می گویند مستحب است چون روایت دارد روزه عاشورا کفاره یک سال است و اما روایت مانعه را چه کار کنیم ؟ ایشان می‌فرمایند بخشی از روایت در کافی نقل شده که روزه روز عاشورا را نهی کرده و به نظر ایشان توثیق ندارد چون اولین واسطه‌ای که مرحوم کلینی از آن واسطه استفاده می‌کند مردی است که توثیق ندارد باقی می‌ماند روایت عبدالله بن سنان که نسبت به این روایت هم می‌فرمایند که جزم به صحت سندش نیست ایشان می‌گویند اگر سند این روایت را بخواهیم بررسی کنیم کاملا می‌بینیم سندش ضعیف است چون اشاره دارد به اینکه اگر کسی بخواهد روزه بگیرد نیت نکند و روزه کامل نگیرد و عصر افطار کند پس معلوم می‌شود این روزه شرعی نیست و امساک صوری است علت اینکه روزه را نیت روزه نکند و امساک کند این است که چون به اهل بیت علیهم السلام در روز عاشورا تأسی کند چون آن‌ها آب و غذا نخورده اند شیخ در مصباح المتهجد این روایت را آورد ص۷۸۲

 

مرحوم خویی ره می‌فرماید عبدالله ابن سنان کتاب دارد و شیخ روایت کسانی که خودش آنها را زیارت نکرده اگر بخواهد نقل کند از کتابشان نقل می‌کند مثل محمد بن حسن بن صفار و در کتاب تهذیب و استبصار در مورد صیام عاشورا بحث کرده و روایت را نقل کرد ولی با اینکه روایات را نقل کرده بود اما روایت عبدالله بن سنان را نقل نکرد و در کتاب مصباح المتهجد خودش نقل کرد و معمولا در کتاب مصباح روایات مسانید را نقل نمی‌کند و مرسل نقل می‌کند و اتفاقاً هم مستلزم شده به اینکه در کتاب مصباح هرچه نقل می‌کند از کسانی است که کتاب دارند اما در مقدمه تهذیب و استبصار می‌گوید آنچه در این کتاب نقل می‌کنم از کتاب این روایت را نقل می‌کنم لذا روایت ساقط است و موثق نیست چون سندش ارسال دارد و اگر از کتاب عبدالله ابن سنان نقل می‌کرد می‌گفتیم مرسلاتش مثل مسانیدش می‌باشد اما چنین نکرده است مرحوم خویی ره در مقدمش این را گفت لذا می‌فرماید ما به همان روایتی که می‌گوید صوم روز عاشورا سنت است حکم به استحباب می‌کنیم

 

اشکال استاد : از چند جهت می‌باشد

اولاً : شما هم در محاضرات و هم در اجود بیان فرمودید که سیره ائمه علیهم السلام این بود که روز عاشورا می‌خوردند و اطعام می‌دادند و روایت داریم که اگر روز عاشورا در مغازه را ببندید امام حسین علیه السلام ضامن است که چند برابر به آنها بدهند و خود این سیره دلیل است بر اینکه روایت عبدالله ابن سنان مطابق با عمل ائمه است و لذا روایت ضعیف نیست اگر امام علیه السلام می‌فرمایند روزه را از امساک کنید و عصر بخورید برای این است که روز عاشورا طباخی نکنید

ثانیا: نجاشی برای عبدالله بن سنان سه کتاب نقل کرده اما شیخ طوسی ره دو تا کتاب را نقل کرد شاید روایت عبدالله بن سنان از کتاب سوم باشد که نجاشی نقل کرده و داخل دو کتاب اول که شیخ طوسی ره از آنها اتخاذ کرده نباشد و کتاب سوم اسمش حلال و حرام است

ثالثا : شیخ در مصباح المتهجد می‌گوید رَویٰ عبدالله بن سنان نه رُویَ ، که اگر این سند قابل اعتبار نبود رَوی نباید بگوید ، رَوی یعنی اسناد مستقیم به عبدالله است و اگر اسناد مستقیم نبود باید می‌گفت رُویَ پس اینکه می‌گوید رَوی اسناد قوی است و استنباط مرحوم خویی ره درست نیست