1403/03/06
بسم الله الرحمن الرحیم
الموضوع: الأوامر/الأمر بالأمر /الدرس 111
( اوامر - بحث شک در وحدت یا تعدد مطلوب در قید واجب که آیا قضا به امر اول است یا ام جدید ؟ - اقوال - ادله - نظر استاد )
مرحوم آخوند ره در بحث واجب موسع و مضیق کلمه ای دارد و آن بالجمله است که اگر زمان در واجب به نحو وحدت مطلوب دخیل بود قطعا بعد از انقضای وقت قضا به امر جدید واجب می شود اما اگر به نحو تعدد مطلوب دخیل بود قضا تابع ادا است و به همان امر اول است چون معنای تعدد مطلوب این است که خدا نماز ظهر و عصر را می خواهد چه در داخل وقت و چه خارج وقت حال اگر شک شود که زمان و وقت قید واجب است به نحو وحدت مطلوب یا به نحو تعدد مطلوب ؟ در اینجا آخوند ره می فرماید برائت جاری است و استصحاب جاری نمی شود یعنی بعد از وقت نسبت به تکلیف نماز ظهر و عصر شک داد که به امر اول هست یا نه ؟ برائت از تکلیف جاری می شود و منتظر امر جدیدی می ماند
سوال : چرا استصحاب عدم اتیان مامور به جاری نمی شود با اینکه حالت سابقه مکلف به این مامور به بوده است ؟
جواب : در استصحاب وحدت موضوع متیقن و مشکوک لازم است و در اینجا وحدت موضوع نیست و موضوع امر اول نماز ظهر و عصر مقید به وقت است و موضوع استصحاب نماز ظهر و عصر خارج وقت است مثل اینکه روزه چهارشنبه با روزه پنج شنبه دو موضوع است که اگر کسی چهارشنبه روزه نگرفته پنج شنبه نمی تواند استصحاب عدم اتیان جاری کرد
مرحوم اقای حکیم ره در حقائق الاصول[1] می فرماید وحدت موضوع به عرف است و نماز در داخل و خارج وقت عرفا یک موضوع است لذا اگر شک شود استصحاب جاری است و مرحوم محقق اصفهانی ره در نهایة الدرایة[2] در آن حاشیه منه ، که از خودش است قائل به جریان استصحاب است اما در متن همان بیان مرحوم آخوند ره را شرح می دهد
مرحوم اقای خویی ره در محاضرات[3] می فرماید عرف از کلمه فاتت الصلاة آیا امر عدمی می فهمد ؟ یعنی نماز را ترک کرد یا امر وجودی می فهمد ؟ یعنی ذهبت الصلاة ، مثل این است که می گویند فات زید من شیی یعنی ذهب عنه شیی ، که اگر فوت امر عدمی باشد عند الشک استصحاب عدم اتیان جاری است و ثابت می شود که قضای این نماز واجب است و باید بخواند اما اگر فوت امر وجودی باشد استصحاب در اینجا اصل مثبت است چون لازمه عقلی استصحاب بقای وجوب نماز ظهر این است که نماز ظهر از دست زید رفت و اگر استصحاب لازمه عقلی را ثابت کند اصل مثبت است و اصل مثبت حجت نیست لذا برائت جاری می شود پس باید احراز کرد که فات وجودی یا عدمی است حال اگر احراز نشد در اینجا برائت جاری است نه استصحاب چون متیقن سابق نداریم و از ارکان استصحاب این است که متیقن سابق و شک لاحق وجود داشته باشد چون نمی دانیم فوت سابق وجودی یا عدمی است
سوال : در اینجا چرا به اطلاق لا تنقض الیقین بالشک تمسک نمی شود ؟
جواب : چون شبهه مصداقیه است که خارج وقت آیا مصداق وجودی است یا عدمی؟ که فوت به معنای ترک است یا معنای ذهاب است و وقتی شبهه مصداقیه شد تمسک به دلیل در شبهه مصداقیه جایز نیست چون نمی دانیم لا تنقض الیقین بالشک کدامیک از این مصادیق را شامل می شود
نظر استاد : استصحاب عدم جاری است چون در ادله یعنی روایات تعابیر زیاد است یکی کلمه نسیان است مثلا سئل عن رجل صلی بغیر طهور او نسی صلواة لم یصلها،[4] حدیث از نظر سند صحیح است امام فرمودند قال یقضیها که نماز را قضا می کند
دوم : کلمه ترک دارد که موضوع وجوب قضا ترک است مثلا کلما ترکته من صلاتک لمرض اُغمی علیک فاقض [5] ، که اینجا موضوع قضا ترک است نه فوت و امر عدمی است و
سوم : در برخی از موضوع روایات فوت است و روایات زیاد است مثل اینکه می فرماید در سفر نماز شکسته را از دست داد،[6] اما
چهارم: در برخی از روایات موضوع وجوب قضا ، لم یصم یا لم یحج یا لم یصل است، [7] و
پنجم : در برخی از وریاات کلمه علیه آمده که بر گردن او نماز قضا یا روزه قضا است
پس آنچه مسلم است این است که محدثین یک عنوان خاصی ندارند از اینجا کشف می کنیم که یک امر عدمی است و وجوب قضا موکول و متوقف بر امر عدمی است و نباید مثل مرحوم آقای خویی ره بحث را فقط بر روی فوت ببرد چون عناوین زیادی در لسان محدثین است و فقط عنوان فوت نیست لذا اگر کسی شک کند که آیا قضا به امر اول است یا امر جدید ؟ می تواند استصحاب عدم اتیان نماز جاری کند و خارج وقت نماز را بخواند
إن قلت : در استصحاب فوق وحدت متیقن و مشکوکه وجود ندارد
قلت : چنین وحدت فوق بدست عرف است نه روایات چون تارة : عنوان ارتکازی است مثلا الماء المتغیر نجس در اینجا وقتی تغیر ظاهر شد ارتکاز عرف این است که موضوع عوض شد و اخری : عنوان ارتکاز عرف نیست و از عناوین خاص محدثین است که ذکر شد لذا نماز ظهر و عصر چه در داخل وقت و چه خارج وقت صدق ترک نماز بر او می کند و این عناوین از ظواهر ادله استفاده شده است