1403/02/31
بسم الله الرحمن الرحیم
الموضوع: الأوامر/الواجب المؤقت /مبانی/ الدرس 109
قضا به امر اول است یا امر جدید
بحث در این بود که اگر کسی وقت را از دست داد و نتوانست واجب را در وقت خود بخواند آیا بعد از وقت قضا به امر اول یا امر جدید است ؟ نظر مرحوم آخوند ره این بود که تارة مطلوب شارع اصل طلب است و اخری : مرتبه طلب است و دلیل تقیید مرتبه طلب را مقید می کند اما اصل طلب به قوه خود باقی است مثلا بین زوال و غروب آفتاب وقت نماز ظهر و عصر است این وقت دلیل دارد و آن آیه قرآن است که وقت نماز ظهر و عصر را مشخص کرد یقینا دلیل وقت مقید می کند آن مرتبه صل الظهر و العصر را یعنی نماز ظهر و عصر در این زمان بین ظهر تا غروب باید خوانده شد و تأکید بر خواندن است و شدت طلب را می رساند اما بعد از اینکه از وقت خارج شد و اگر داخل وقت نماز را نخواند باید قضا کند چون اصل طلب که همان صل الظهر است باقی است
اشکال مرحوم ایروانی ره در نهایة النهایة [1] : که تقیید مرتبه طلب ممکن نیست چون وجوب امر بسیطی است و مرکب از اصل طلب و مرتبه طلب نیست وقتی دلیل وقت می گوید با دلوک شمس وقت نماز است منظور آیه است است که این وجوب نماز مقید به همین دلوک است و دلالت دیگری ندارد بله اگر افراد یک واجب متعدد بود مثلا نماز برای همه مکلفین واجب است در اینجا می توان گفت نسبت به حصه ای تقیید شده اما نسبت به اصل باقی است مثلا نسبت به افرادی که متمکن هستند اقیموا الصلاة نماز را واجب می کند اما نسبت به غیر متمکنین مثلا واجب نیست مثل اطفال لذا در اینجا تقیید جایز است به یک دلالتی همه افراد را شامل می شود و به یک دلالتی حصه ای از افراد را شامل می شود اما در مثل بحث ما این قاعده نمی آید تازه اگر بعد از انقضای وقت شک کند که آیا اصل طلب باقی است یا نه ؟ استصحاب بقای اصل طلب جاری می شود لذا قضا به امر اول است
نظر استاد : از سه جهت اشکال فوق وارد نیست
اول : نظر مرحوم آخوند ره مفهوم تحدید است نه وصف یعنی دلیل وقت حد ظهر و عصر را مشخص کرد از این تحدید بدست می آید که خدا با مشخص کردن وقت ظهر و عصر بدنبال شدت بخشیدن به طلب است و به مکلفین ابلاغ می کند که نماز اول وقت اهتمام داشته باشد و اگر نتوانستید ساعت های بعدی خوانده شود
دوم : استصحاب کلی قسم چهارم از نظر شما در جایی که شک بین اصل و مرتبه طلب باشد جاری نمی شود چون شما این استصحاب را در امور ذات مراتب مثل کیفیات جاری می دانید مثلا کسی دارای ملکه اجتهاد بود و نمی داند اصل ملکه یا مرتبه ملکه از بین رفت اینجا استصحاب بقای اجتهاد می شود ، شما چطور در ذات مراتب استصحاب جاری می کنید و اصل مطلوبیت را اثبات می کنید اما در اینجا به آخوند اشکال می کنید که وجهی ندارد به اینکه وجوب یک اصل و مرتبه ای داشته باشد درحالی که وجوب ذات مراتب است نماز اول وقت افضل از بقیه وقتها است و مرتبه اکیده نماز اول وقت است و الی آخر
سوم : دلیل واجب وقتی مقید به وقت می شود در صورت فقد قید وقت ، اصل وجوب باقی است در حالی که شما اصل وجوب را منتفی می دانید و دلیلی نمی آورید که به چه دلیل با رفتن وقت اصل وجوب رفت در حالی که وقت ظرف واجب است نه وجوب مثلا کسی مستطیع شد ظرف واجب همان چند روز ایام حج است حال اگر کسی آن چند روز را نتوانست درک کند اما اصل وجوب که باقی است