1403/02/25
بسم الله الرحمن الرحیم
الموضوع: الأوامر/الوجوب التخييري /مبانی/الدرس 105
( اوامر - بحث متعلق در واجب تخییری - نظر استاد - اشکال به مبانی علماء)
بحث درباره متعلق وجوب تخییری است و مبانی مختلفی نقل شد به نظر ما جامع عنوانی با انتزاعی نمی تواند متعلق وجوب تخییری باشد چون اگر جامع عنوانی مفهوم باشد مفهوم حاصل غرض نیست و اگر بخواهد خارجی باشد در خارج جامع عنوانی نیست آنچه باعث شده است فکر برخی از بزرگان علمای اصول به این مطلب برود مثل مرحوم آقای خویی ره در محاضرات این است که ایشان به دو مثال توجه دارند یکی اکرم من فی المسجد که همه افرادی که در مسجدند تحت وجوب اکرام می روند پس عنوان فی المسجد جامع همه می شود و دوم اکرم أحد من فی المسجد که جامع بر هر یک منطبق است که اگر یکی یا برخی را اکرام کند تکلیف ساقط است لذا می گویند جامع بین کفارت أحد است
اشکال آن این است که عنوان من فی المسجد عنوان عنوان وجودی است نه ماهوی و چیزی که از عناوین و صفات وجودیه باشد د رخارج تشخص دارد و بحث ما در جایی است که اعتباری باشد و تشخص خارجی ندارد و لذا نباید بین افراد متشخص و افراد غیر متشخص خلط کرد ، اعتق رقبه او اطعم ستین مسکینا مثل اکرم أحد من فی المسجد نیست چون أحد در آنجا بر اشخاص خارجی اضافه شده است لذا أحد مصداقی است اما عتق رقبه و اطعام ستین مسکین و صیام یک تکلیف است و باید ثابت شود بین اینکه این سه تکلیف کدامیک تحت وجوب تخییری رفته است و جمع بین هر سه تکلیف را خدا نمی خواهد و یکی را می خواهد لذا بحث تکالیف شرعیه است و نه افراد خارجی مثل من فی المسجد ، ، من فی الدار
اشتباه برخی دیگر از علماء این است که جامع حقیقی و ماهوی را در اینجا تطبیق می کنند بین افراد انسان که جامع ماهوی است در حالی که بین افراد صیام و عتق و اطعام جامع ماهوی نیست چون جامع ماهوی دارای طبیعت مشترک است مثل طبیعت انسان در اینجا ما طبیعت مشترکه نداریم لذا جامع ماهوی معنا ندارد ، بعض علمای اصول گفته اند که وجوب در واجبات تخییریه وجوب ناقص است مثل مرحوم آقا ضیاء ره در نهایة الافکار لذا اگر اغراض متعدد باشد و اگر غرض واحد باشد یا اگر دو غرض غیر ممکن الاستیفا باشد یا اگر دو واجب متزاحم باشند در تمام این تقادیر وجوب ناقص است و شارع مقدس یک وجوب ناقص جعل کرد لذا اگر هیچکدام را انجام ندهد یک عقاب می شود و تعدد عقاب ندارد و تعدد عقاب در ترک واجبات تخییریه معنا ندارد چون وجوب هر یک از این سه ناقص است و منظور ایشان از ناقص جواز ترک الی البدل است مثلا نماز ظهر وجوب آن تام است چون جواز ترک ندارد ، در واجبی که بدل دارد و جواز ترک دارد به نظر ایشان وجوب ناقص است لذا به این اشخاص مثل آقا ضیاء ره می گوییم مسلک شما مسلک جدیدی نیست و همان مسلک مرحوم آخوند ره است که متعلق واجبات تخییریه وجوب مشوب به ترک الی البدل است و شما نام آن را وجوب ناقص می گذارید
اما برگرداندن واجبات تخییریه به دو قسم یکی تخییر عقلی و دوم شرعی خلاف ادله است مرحوم آخوند ره می فرماید اگر جامع واحدی بین افراد باشد تخییر عقلی و اگر جامع واحدی نباشد و اغراض متعدد باشد تخییر شرعی است به نظر ما در مرحله اثبات خلاف ظهور روایات است چون در روایات تخییر شرعی است نه عقلی که در اینجا به چند روایت اشاره می شود
اول : از امام رضا علیه السلام سوال کردند درباره مُحرِم که اگر از روی جهل به حکم درحال احرام صید کرد یعنی نمی دانست صید در حال احرام بر محرم حرام است آیا حج را اعاده کند ؟ امام علیه السلام فرمودند علیه الکفارة ، کلمه کفاره به معنای پوشش گناه است که پوشش گناه صید این است که یا عتق یا اطعام یا صیام بکند لذا از عبارت تخییر شرعی فهمیده می شود ، جامع احادیث شیعه[1] ج ۱۱ ص ۹۴
دوم : در برخی دیگر از روایات فعلیه کفارتان آمده و یا در بحث ماه رمضان فرمودند کسی که در ماه رمضان عمدا نزدیکی کند باید کفاره جمع بدهد که از مجموعه روایات کفاره و فدیه استفاده می شود که تخییر شرعی است و عقلی نیست و اهل بیت علیهم السلام شرح داده اند که شارع کفاره ماره رمضان را سه چیز قرار داده است و شما شرعا مخیر هستید لذا ما با نظر آخوند ره موافق نیستیم
برخی از علما مثل آیة الله وحید ( حفظه الله ) اصرار دارند مجعول شرعی به مقتضای نصوص ،خیار است عنوان خیار در برخی از روایات آمده البیعان بالخیار ما لم یفترقا [2]
نظر استاد : کلمه خیار حکم وضعی است و بحث ما درحکم تکلیفی و متعلق وجوب است اما مساله خیار مساله وجوب و تکلیف نیست بلکه مساله خیار دوران بین صحت و بطلان است که آیا بیع را به عنوان بیع صحیح اختیار کند و یا به عنوان باطل و بحث ما روی وجوب تکلیفی است و وضعی نیست و همچنین کفاره و فدیه