1403/02/22
بسم الله الرحمن الرحیم
الموضوع: الأوامر/الوجوب التخييري /مبانی/ الدرس 102
بحث در این بود که متعلق وجوب تخییری چیست ؟
1. مرحوم آخوند ره متعلق آن را مثل وجوب تعیینی گرفتند و آن جامع واحدی است که بین افراد می باشد در صورتی که اغراض متعدد نباشد ،
2. مبنای دوم از مرحوم نائینی ره است که متعلق وجوب تخییری مردد است و احدها است که یکی از این سه کفاره واجب تخییری است و عمده مشکلی که در اینجا مطرح بود این بود که اراده و قصد به مردد تعلق نمی گیرد در جواب این اشکال باید گفت که بین اراده تکوینی و تشریعی خلط شده که اراده تکوینی به مردد تعلق نمی گیرد اما اراده تشریعی به مردد تعلق می گیرد و از مجموعه کلام ایشان برای اثبات این حرف می توان به جهاتی اشاره کرد
اول : در کفارات ثلاث کلمه أو آمده و ظهور در تردید دارد که اگر بگویید اشاره به جامع انتزاعی دارد یعنی ذهن ما از این کلمه انتزاع می کند ، وجوب یکی از این سه را خلاف کلمه أو است چون أو برای مردد است و ذوق عرفی مواغق با این مطلب است و اگر بگویید در اینجا جامع واحدی است که این هم خلاف ظهور أو است و اگر بگویید اشاره به خصوصیت معین است باز هم خلاف ظهور أو است
دوم : در تکوین و تشریع اختلاف از نظر حکم و اثر زیاد دیده می شود و هرگز در اراده تکوینی حکم و اثر از حیث تکوینی بودن به جاهای دیگر سرایت ندارد اما آثار اراده تشریعی درجاهای دیگر هم جاری می شود مثلا از اطعام ستین مسکینا به صیام ستین یوما سرایت می کند اگر کسی بگوید این دیوار را خراب کن بنا حق ندارد آن دیوار را خراب کند اما اگر خدا بگوید کفاره ۶۰ روز است این حکم به اراده خدا به اطعام ۶۰ مسکین سرایت می کند لذا دامنه وجوب و اراده بسیط است و از این جا می فهمیم نباید بین اراده تکوینی و تشریعی خلط کرد
سوم : اراده تشریعی قابل تقسیم به تعبدی و توصلی است اما این تقسیم در اراده تکوینی نمی آید اینجاست که علمای اصول گفته اند در اراده تشریعی حیث فاعلیت است اما در اراده تکوینی حیث آمریت است که هدف خدا در اراده تشریعی از وجوب این است که انجام شود اما حیث در اراده تکوینی امر و خلق و ایجاد است پس اراده تکوینی قابل تعلق به کلی نیست و همیشه متعلق اراده تکوینی جزیی است
چهارم : اراده تکوینی علت وجود است و وجود مساوی با تشخص است و تشخص حقیقت جزییه است اما اراده تشریعی یک قضیه حقیقیه است و قضیه حقیقیه کلی است مثلا نماز را واجب می کند و کاری به مسجد و غیر مسجد ندارد لذا کلی نماز واجب شده چه در خانه و یا غیر آن خوانده شود
پنجم : علت تامه وجود تکوینی اراده تکوینی است لذا محال است به مردد تعلق بگیرد اما اراده تشریعی به وجود نیست فقط احداث داعی در مکلف می کند آنهم داعی امکانی نه فعلی یعنی ممکن است مکلف را وادار به عمل کند لذا اگر اراده تکوینی مثل اراده تشریعی بود باید در آنجا هم معصیت باشد در حالی که معصیت در اراده تشریعی است
ششم : در باب وصیت ، موصیٖ به احد شیئین یا فردین وصیت می کند مثلا می گوید بعد از من یا زید یا عمرو را به مکه بفرستید و این وصیت باطل نیست پس متعلق اراده تشریعی می تواند احدها باشد و مردد باشد
3. مبنای سوم : از شیخ ره است ایشان می فرمایند که صفات خارجیه هرگز مردد نیست اما صفات اعتباریه می تواند مردد باشد لذا مردد متعلق امر و نهی است اگر اعتباری باشد ، در مقابل شیخ ره مرحوم آخوند قائل است که صفت حقیقیه هم قابل مردد است مثلا علم اجمالی به نجس بودن یکی از دو ظرف تعلق می گیرد که نجاست صفت خارجی یکی از این دو ظرف است ، تحقیق این بحث در مکاسب در بیع صاع از این صبره آمده است کسی که یک صاع از این خرمن گندم را می فروشد سه صورت دارد :
صورت اول : به نحو کسر مشاع است مثلا اگر این خرمن ده صاع است که یک دهم را فروخت
صورت دوم : کلی گندم را فروخت اما این کلی در ماهیت است و اشاره به همین خرمن در اینجا دارد و از خرمن های دیگر به مشتری تحویل ندهد
صورت سوم : به نحو فرد مردد فروخته است یعنی یا از این خرمن که اگر نشد از آن خرمن فروخته شود اشکالاتی بر این صورت سوم وارد شده بود
اشکال اول : که این بیع باطل است چون فردد مردد را فروخت و باعث می شود در مبیع جهالت باشد و جهالت در مبیع مبطل بیع است