1403/02/11
بسم الله الرحمن الرحیم
الموضوع: الأوامر/الوجوب التخييري /اقوال/ الدرس 96
(اوامر - اقوال در تعریف واجب تخییری - متعلق واجب تخییری در مقام ثبوت چیست ؟ - اشکالات بحث )
فصل نهم در کفایة الاصول : شناخت وجوب تخییری است کفارات ثلاث یکی از مصادیق مهم واجب تخییری است که اگر کسی عمدا روز ماه رمضان افطار کند مخیر است بین اینکه ۶۰ روز روزه بگیرد یا ۶۰ فقیر را اطعام بکند یا عتق رقبه کند ما می خواهیم بدانیم که متعلق امر چیست ؟ کدام یک از موارد فوق متعلق امر که وجوب است می باشد ؟ مرحوم آخوند ره در اینجا چهار قول ذکر می کند
قول اول : منظور از وجوب تخییری یعنی ترک همه افراد واجب جایز نیست می باشد مگر اینکه بدل را اتیان کند منظور این قائل این است که واجب تعیینی بدل ندارد مثل نماز ظهر که باید اتیان شود و وجوب دیگری نیست اما واجب تخییری بدل دارد که هر کدام را بیاورد کافی است پس وجوب تخییری یعنی ترک همه اطراف واجب جایز نیست و اگر ترک کرد بدل آن را بیاورد.
قول دوم : واجب یکی است و متعدد نیست اما متعلق امر احدهمای غیر معین است تارة : احدهما مفهومی است پس متعلق وجوب و امر مفهوم و متعلق احدهما است و اخری : متعلق وجوب احدهمای مصداقی است اما به نحو بدلی که در خارج اطعام ستین مسکینا مصداق احدها است و بدل برا ی صیام است و همچنین هر کدام از این سه در خارج بدل برای یکدیگرند
قول سوم : واجب یکی است اما به گونهای که نزد خدا و عبد معین نیست بلکه با فعل یکی تکلیف دیگری ساقط می شود و هر کدام را در خارج اتیان کند همان واجب اوست مثل اینکه در نماز همه ما مامور به قرائت هستیم ولی وقتی امام جماعت قرائت را خواند از بقیه ساقط می شود
قول چهارم : واجب نزد خدا یکی است و خدا معین اما نزد ما معین نیست اما خدا از ما یک تکلیف خواسته است و این دو قول آخر را به اشاعره نسبت داده اند یعنی خدا می داند یکی اطعام و دیگری صیام و دیگری عتق را انتخاب می کند اما خودشان نمی دانند پس نزد خدا سه تکلیف متعلق وجوب نشد بلکه متعلق وجوب فرد معین است و یکی است اما خدا می داند این یکی برای هر کسی کدام یکی از این سه مورد است
هدف مرحوم آخوند ره از طرح این فصل این است که درباره کیفیت و نحوه وجوب تخییری بحث کنیم ، قبل از بررسی اقوال نکاتی اشاره می شود.
اول : مصب این بحث ثبوتی است نه اثباتی چون در مقام اثبات هم در عرقیات و شرعیات واجب تخییری داریم در میان عرف مردم مخیرند که از بین نانوایی ها از کدام خرید کنند و در شرعیات هم مردم در خصال ثلاث کفارات مخیرند و هم چنین در ضمانات و دیات مثل تعاقب ایادی بر مال واحد مثلا چند نفر مالی را دزدیدند که همه ضامن اند و اگر یکی ادای ضمانت کند صاحب مال نمی تواند دیگران را وادار کند که بقیه همه ضامن باشند یا یک خانه ای را به عقد فاسد فروختند و چند دست گشته باشد اگر اینجا یکی از این ایادی حق صاحب ملک را بدهد دیگر نمی تواند از بقیه حقی بگیرد پس اصل بحث در مقام ثبوت است که تصویر بکنیم که به چه نحو وجوب تخییری تصویر می شود که آیا هر سه خصال یا یکی از این سه خصال که آن یکی هم به نحو معین یا غیر معین کدام است ؟
دوم : درباره تصویر وجوب تخییری ما مبتلا به سه اشکال مهم هستیم
اشکال اول : امر اراده است و اراده طرف می خواهد و طرف اراده باید معین باشد در موارد واجبات تخییری طرف اراده معین نیست بلکه مردد بین سه چیز است در حالی که اراده از صفات نفسانی است و مراد باید معین باشد
اشکال دوم : در موارد واجبات تخییری بعث به احد ها چه گونه قابل تصویر است که احد مبهم است و بعث انبعاث می خواهد و نمی شود بعث مبهم باشد که اگر مبهم باشد انبعاثی نمیشود و به امر مبهم نفس انسان اطاعت پذیری ندارد
اشکال سوم : متعلقات هر کدام اثر خاص خودش را دارد و اختلاف متعلقات موجب اختلاف آثار است مثلا اثر صیام با اثر اطعام و عتق مختلف است که اثر صیام حفط نفس و اثر اطعام دستگیری از فقرا و اثر عتق حریت است وقتی آثار مختلف و متباین است نمی توان جامع واحدی قرار داد