1400/11/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المقدمة/الصحيح و الأعم / مباحث الفاظ - نظر آقا ضیاء برای قدر جامع بین صحیحی - اشکالات استاد بر ایشان
مرحوم آقا ضیاء قائل به تصویر جامع برای طرفداران صحیحی هستند ایشان جامع را مرتبهای از وجود میدانند و مثل مرحوم آخوند اسمی نمیبرند. عمده دلیل ایشان این است که در میان افراد صلاة اشتراک لفظی نیست یعنی صلاة اوضاع متعدده ندارد و شاهد آن این است که بر نماز خسوف و کسوف و صبح و عصر و تمامی افراد نماز اطلاق صلاه میشود بدون هیچ قرینه و عنایتی، پس معلوم میشود که یک معنای جامعی و مشترک معنوی بین افراد خودش هست آنگاه نظر مرحوم شیخ را نقل و بعد رد میکند که شیخ میگوید صلاة برای نمازهای یومیه وضعشده و اطلاق صلاة به بقیه نمازها از باب ابدال هستند نماز آیات و میت و خوف و ... بدل هستند، ایشان اشکال میگیرند بر شیخ که با توجه به اینکه نمازها ازنظر کمیت و کیفیت مختلف است برخی دو رکعتی و سه و برخی ایستاده و برخی نشسته و ... هستند و بااینهمه اختلافات ماهوی و جوهری نمیتوان قائل به ابدال شد چون به همه اینها اطلاق نماز میشود بدون اینکه مجازی و قرینهای به وجود آید، در مکانها و رکعات و حالت مختلف خوانده میشود و باز هم نماز میگویند پس یک قدر مشترکی بین افراد نماز است مثل خود کلمه که جامع بین اسم و فعل و حرف است و جمع هممعنای مشترکی دارد که همه جمعها را شامل میشود لذا اشتراک لفظی نمیتواند باشد.
سؤال: راه کشف جامع چگونه است ؟ از دور راه میشود کشف کرد :
راه اول : از راه صدق صلاة بر صلوات گوناگون بهحسب کمیت و کیفیت، همانطوری که وجود به خاطر صدق بر هر موجودی مشترک معنوی است و جامع بین همه افراد و موجودات است همچنین مفهوم صلاة جامع بین همه افراد صلاة است چون به تکتک اینها صادق است. ایشان در این مرتبه از دو نظر وارد میشوند : اول اینکه نماز دارای مقولات متباین است مثل "أین" و "وضع" و "کم" و "کیف" و جامع بین متباین امکان ندارد. دوم اینکه جامع ماهوی که بین افراد نیست لذا باید مفهوم صلاة را در مرتبه تطبیق دید که تطبیق طولی یا عَرَضی دارد؟ منظور ایشان از تطبیق عرضی همان اختلاف به زیاده و نقیصه است که نماز صبح دو رکعتی در عرض نماز ظهر چهار رکعتی است و تطبیق طولی یعنی مثل نماز عاجز و قادر که از هم بیگانه نیستند اینجاست که ایشان میفرمایند که معنای نماز نه جوهر است و نه عرض بلکه مرتبهای است از وجود چون اختلاف و تکثراتی که در طولی و عرضی نماز وجود دارد هم داخل در مراتب تشکیکی نماز است که از قبیل کلی متواطی است که نور ضعیف وقوی اختلاف دارند و جامع بین آن دو وجود است چون ضعیف و قوی از مراتب وجود است و در اینجا دورکعتی و چهار رکعتی و ... از مراتب وجود است لذا به نحو لابشرط بر همه نمازها صادق است پس جامع مرتبهای از مراتب وجود نماز است و بهصورت یک مفهوم کلی است.
راه دوم از مرحوم آخوند: از اثر پی به مؤثر برده میشود بدین صورت که اثر، واحد است پس مؤثر هم واحد است -اثر همان «معراج مؤمن بودن» است- و مؤثر هم باید واحد باشد تا اثر واحد داشته باشد به همان قانون الواحد.
اشکال استاد بر ایشان :
اولاً : فرمودید نماز نه جوهر است و نه عرض این حرف درست نیست چون موجودات یا جوهرند یا عرض و فقط خداست که خالق جوهر و عرض است و مرتبهای از وجود یا جوهر است و یا عرض.
ثانیاً : مخالف با مبنای خودتان فرمودید چون شما در تعریف علقه وضعیه گفتهاید که تلازم بین طبیعی لفظ و طبیعی معناست اگر مرتبهای از وجود جامع بین افراد نماز باشد نه طبیعی صلاة، علقه وضعیه تشکیل نمیشود.
ثالثاً : مرتبهای از وجود حصهای از وجود است آیا حصهای از نماز میتواند به نحو تشکیک یا متواطی صدق کند؟ یا هرکدام از اجزای نماز حصه خاصی دارد؟ و با این همه تباین و مقولههای متباین نمیشود قابل صدق باشد.
رابعاً : شما ازیکطرف قائل به علت شدید و حدود علت را ارکان نماز گرفتید و از طرفی دیگر قائل به زیادی شدید و محدود نکردید و گفتهاید به نحو لابشرط است اما اشکال این است که زیادی لابشرط است اما کمی به شرط شیء است نماز صبح به شرط دو رکعت است نماز عاجز به شرط نشستن است و هکذا و این با لابشرط تناقض است.
الحمد لله رب العالمين والعاقبة للمتقين