1400/11/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المقدمة/الصحيح و الأعم / تصویر قدر جامع بین صحیحی و اعمی - نظر آخوند - اشکالات در این بحث
امر چهارم (تصویر جامع بین صحیحی و اعمی): مرحوم آخوند در کفایه فرمودند که هم صحیحی و هم اعمی باید قدر جامع تصویر کنند چون تصویر جامع اعتبار وضع الفاظ شرعیه است یقیناً وضع خاص و موضوع له عام برای الفاظ شرعیه معقول نیست مثلاً گفته شود که لفظ صلاة وضع خاص و موضوع له این عام است و افراد زیادی دارد مثل نماز حاضر و مسافر و خائف ، چون هرگز خاص وجه عام نمیشود و آینه عام خاص نیست ضمن اینکه باید قائل به مشترک لفظی شوید که وضع متعدد و موضوع له متعدد است صلاة یکبار وضع شد برای نماز حاضر و بار دیگر برای نماز مسافر وضع شد که احدی از علما ملتزم به مشترک لفظی نشدهاند.
اما وضع عام و موضوع له خاص درصورتیکه جامع باشد نمیتوان افراد نماز را تحت وضع عام قرار بدهید مثلاً ناس جامع بین همه مردم است که همه مردم تحت این ناس است و اینجا هم باید جامعی قرار داد که همه الفاظ را تحت خودش ببرد و همه افراد نماز را شامل شود
اما وضع عام و موضوع له عام قابل تصور است اما در آنجا هم نیاز به جامع داریم و مشهور این قسم سوم را قائلاند که صلاة عام و موضوع له عام است و جامع را قرار دادهاند که بیان میشود، پس هم صحیحی و هم اعمی نیاز به جامع دارد.
سؤال : صحیحی چگونه میتواند جامع را تصویر کند ؟ مرحوم آخوند با سه مقدمه اثبات میکند که صحیحی باید جامع را تصویر بکند
مقدمه اول : صلاة دارای اثر واحدی است و اثر آن معراج مؤمن است و فرقی نمیکند این نماز ، نماز مسافر باشد یا حاضر یا خائف.
مقدمه دوم : بین مقتضیٖ و مقتضیٰ و بین اثر و مؤثر باید سنخیت باشد مثلاً بین حرمت و آتش سنخیت است یا بین رطوبت لباس و عدم احراق سنخیت است.
مقدمه سوم : بین واحد و کثیر تباین است چون هرگز واحد از کثیر صادر نمیشود ، نتیجه این سه مقدمه این است که اثر نماز یعنی معراج مؤمن از نمازهای مختلف و زیاد صادر نمیشود چون واحد از کثیر صادر نمیشود و چارهای نیست بین افراد صلاة جامع واحدی تصویر شود تا واحد ، از واحد صادر شود و اثر واحد از واحد صادر شود و قطعاً وحدت شخصی نیست چون وحدت شخصی مال یک فرد است و باید وحدت نوعی باشد مثل انسان که واحد نوعی است لذا باید یک جامع که وحدت نوعی دارد بین افراد صلاة تصویر شود تا آن اثر معراج مؤمن از آن جامع واحد صادر شود.
اشکال مرحوم آقای خویی ره بر آخوند : که قاعده «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» یک قاعده فلسفی است و مربوط به واحد منجمیعالجهات است یعنی بسیط حقیقی مثل وجود خداوند که ازهرجهت وحدت دارد و تمامی موجودات از وجود خدا نشأت میگیرند ، و این قاعده در وحدت نوعی پیاده نمیشود درحالیکه تصویر شما از جامع واحد نوعی است و در واحد نوعی به اعتبار اینکه شخصی نیست حصول یا صدور کثیر از واحد نوعی بلااشکال است و نیازی به قاعده الواحد نیست.
جواب آقای وحید به آقای خویی ره : در فن حکمت و فلسفه دو قاعده داریم یکی قاعده الواحد که مربوط به شخصی و بسیط حقیقی است و دوم : قاعده لزوم سنخیت ما بین علت و معلول است که اگر بین علت و معلول سنخیت نباشد هر گز معلول از علت صادر نمیشود و هدف مرحوم آخوند از صدور کثیر از واحد همین سنخیت است که از واحد نوعی کثیر صادر میشود چون بین آنها سنخیت است مثلاً بین صلاة حاضر و مسافر وخائف و بیمار سنخیت است و آن سنخیت باعث شده یک جامع واحد نوعی تشکیل شود و اثر معراج مؤمن از این سنخیت واحد صادر میشود
اشکال استاد بر آقای وحید : قانون سنخیت بین علت و معلول تکوینی است نه در ماهیات مخترعه که صلاة و حج و زکات از ماهیات مخترعه شرعیه است و آثاری که از آنها برمیخیزد بسیار مختلف است و بین آنها سنخیت نیست مثل بین نهی از فحشا و معراج مؤمن لذا در ماهیات اعتباری قاعده سنخیت جاری نمیشود.