1400/11/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المقدمة/الصحيح و الأعم / مباحث الفاظ - معنای صحت و فساد در صحیح و اعم - اقوال - نظر مرحوم آخوند ره - نظر استاد - اشکال استاد به ایشان
امر دوم از اموری که در صحیح و اعم بحث میشود پیرامون معنای صحت و فساد است ، چهار معنا شده است:
معنای اول: صحت به آنچه مُحَصِّل غرض است میگویند و فساد به آن چیزی که محصل غرض نیست میگویند اگر عمل عبادی غرض مولا را در خارج تحقق کند آن عمل صحیح است و اگر محقق نکرد فاسد است.
معنای دوم: صحت به معنای مُسقط اعاده و قضا است.
معنای سوم: صحت به معنای مخالفت با امر و فساد مخالفت با امر است نماز صحیح، نمازی است که با امر الهی موافقت دارد و نماز باطل آن نمازی است که با امر الهی موافقت ندارد.
معنای چهارم: صحت به معنای موافقت با شریعت و فساد مخالفت با شریعت است ، عملی مشروع است که صحیح است و عملی که شرعیت ندارد فاسد است مثلاً نماز ظهر با صدای بلند شرعیت ندارد اما آهسته خواندن مشروع است.
حال مرحوم آخوند در کفایه میفرماید صحت ازنظر لغت به معنای تمامیت و فساد به معنای عدم تمامیت است و در اصطلاح فقهی و اصولی هم همین معناست و آن چهار معنا از لوازم تمامیت و عدم تمامیت است مثلاینکه دود از لوازم آتش است چون مرکبات مثل نماز و روزه آن است که اجزاء و شرایط آن تمام باشد و اگر برخی از اجزاء و شرایط نباشد آن را تام نمیگویند لذا صحیح بودن نماز به معنای تام الاجزاء و الشرایط است و از لوازم و آثار تمامیت این است که این نماز مُحَصِّل غرض مولاست و مسقط ادا و قضا است و موافق با امر خدا و شریعت است اتفاقاً قرینه بر این معنا فاء تخلل است مثلاً میگوید هذه الصلاة کان تام الاجزاء و الشرایط فسقط الاعادة و القضاء، اینچنین نیست که امر مسقط باشد و آنچه مسقط اعاده و قضا است امتثال امر است و امتثال امر به این است که یک نمازی باشد که تام الاجزاء و الشرایط باشد.
آنگاه میفرماید صحت و فساد در باب تقابل ، بین آنها تضایف است یعنی یک شیء بهحسب حالات هم میشود به آن نسبت صحیح داد و هم نسبت فاسد داد مثلاً اگر نماز مسافر در حضر خوانده شود باطل و در سفر صحیح است چون حضر و سفر از حالات و عوارض نماز است پس صحت و فساد یک امر اضافی است.
نظر استاد : حق با مرحوم آخوند است که صحت و فساد به معنای تمامیت و عدم تمامیت است و بقیه از لوازم است، اما مشکل ما با ایشان در تضایف است به نظر میرسد حقیقت نماز حاضر با مسافر فرق میکند و تفاوت بین آنها به اعتبار نوع و حقیقت است و تضایف معنایی ندارد بلکه اختلاف ماهوی و حقیقت دارند که میشود تقابل تضاد.
توضیح ذلک : تمامیت به دو صورت به عمل نسبت داده میشود ، تارة به نمازی که موجود در خارج است نسبت میدهند که تام است اینجا حق با مرحوم آخوند است چون نماز خارجی مسافر بهحسب حال سفر است چون اگر سفر نبود حالش میشود حضر که اینجا تضایف است، اخری : عنوان نماز موضوع اثر است و صحت و فساد اثر عنوان نماز است، نماز چهار رکعتی عنوان است ، حاضر و مقیم یکی از عناوین نماز چهار رکعتی است و از حالات نیست لذا هر عنوانی بر اساس و حسب خودش حالاتی دارد مثلاً عنوان صلاة حاضر تارة صحیح و اخری باطل است لذا گفتهاند صحت و فساد محمول بر عنوان صلاة است نه بر حالات و اوصاف چون حالات و اوصاف عنوان نمیدهد، صلاة صحیح و مسافر عنوان نیست بلکه عنوان صلاة حاضر و مقیم و مسافر است ازاینجهت تقابل بین این دو تقابل تضایف نیست و هرکدام عنوان مستقل و جدایی است، شاهدش این است که اگر حاضر نماز شکسته بخواند باطل است و باید اعاده کند پس حاضر بودن مقوم نماز است نه از حالات نماز که اگر از حالات نماز بود نباید باطل میشد البته روایت خاصی داریم که اگر مسافر نماز دو رکعتی را چهار رکعتی بخواند صحیح است و این یک بحث دیگری است.