1400/07/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المقدمة/علم الأصول /ذاتی و عرضی
مرحوم آخوند کلیه اعراض را عرض ذاتی میداند به جز واسطه در عروض و این را داخل در عرض غریب میداند اما مشهور علمای اصول و منطق و فلسفه میگویند عرض ذاتی آن است که یا بدون واسطه عارض بر معروض میشود یا اگر واسطه دارد واسطهاش داخلی باشد نه خارجی و مساوی با معروض باشد لذا اگر واسطه اعم از معروض باشد عرض غریب است
توضیح ذلک:
امر اول: موضوع در لسان علما سه اطلاق دارد:
اطلاق اول: اطلاق موضوع در قبال محمول اگرچه محمول عدمی باشد لذا اگر گفته شود فلان شیی موضوع است یعنی محمول نیست
اطلاق دوم: در تعریف جوهر و عرض، موضوع اطلاق میشود، جوهر موجودی است لا فی الموضوع ولی عرض موجودی است فی الموضوع و در اینجا موضوع به معنای محل است و در عرض بدون محل هستی پیدا نمیکند و نیاز به محل دارد
اطلاق سوم: اطلاقی است که در اجزای علوم بحث میشود و اجزای علوم سه چیز است، موضوع علم و مسائل علم مبادی علم (تصوری یا تصدیقی) ، موضوع در اجزاء علم محور است یعنی محوری است که تمام عوارض ذاتی علوم را میپذیرد هر مسئلهای که عرض ذاتی است مال موضوع است و منظور مرحوم آخوند از موضوع همین موضوع و تعریف است لذا فرمودند موضوع کل علم یبحث عن عوارضه الذاتیه
امر دوم: عرض چیست؟ آن چه را که از ذات شیی خارج است و حمل بر آن شیی باشد را میگویند این تعریف شامل اقسام عرض میشود:
قسم اول: عرض در قبال جوهر؛ رنگ روی دیوار خارج از دیوار است ولی محمول بر دیوار است
قسم دوم: خارج از ذاتی که خودش جوهر باشد مثل ناطق که خارج از حیوان است ولی محمول بر حیوان است و خودش هم جوهر است الحیوان ناطق
قسم سوم: عرضی در باب کلیات خمس که دو صورت دارد، یکی عرضی خاص و دیگری عام مثل ضحک که عرض خاص بود ولی مشی عرضی عام بود و مراد از عرض در علم منطق عرض در قبال ذاتی است چون ذاتی آن چیزی است که خارج از شئ نباشد مثل الانسان ناطق ولی عرضی چیزی است که خارج از ذات است ولی از اجزای ماهیت شئ است مثل مشی یا ضحک که خارج از انسان است ولی عارض بر انسان است
سؤال: منظور از عوارض ذاتیه چیست؟ مرحوم مشکینی در حاشیه کفایه میگویند که مراد آخوند از عوارض ذاتیه همان عوارض عرضی در باب کلیات خمس است همان عرضی منطق است ولی اکثر محشین مثل مرحوم حکیم میگویند منظور از عرض اعم است هم منطقی و هم غیرمنطقی است
امر سوم: ذاتی چیست؟ چهار اطلاق دارد:
اول: ذاتی، مقوم ذات را میگویند مثل اجزای ماهیت، جنس و فصل اجزای ذاتی شئ هستند چون قوام ذاتی انسان به جنس و فصل بستگی دارد
دوم: ذاتی، آن چیزی است که انتزاع میشود از ذات شئ و حمل بر خودش میشود مثل امکان که ممکن از خود شئ انتزاع شده و بر خودش حمل شده است الانسان ممکن
سوم: ذاتی به عقیده مشهور یعنی آن چیزی که خارج از ذات باشد ولی به اقتضاء جوهر ذاتش لاحق بر ذات باشد لذا حرارت آب، ذاتی آب است
چهارم: ذاتی فلسفی است