درس تفسیر استاد ابوالفضل عادلی نیا

1403/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: سوره روم / آیه 30/

﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‌ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون‌﴾[1]

ما در هفته گذشته در رابطه با این آیه مفصّل حرف زدیم و تتمه ای باقی ماند که مقداری از آن را می گوئیم.

مرحوم علامه می فرمایند انسان مثل سائر انواع مخلوقات، مقرون به فطرتی است که او را به سوی تکمیل نواقص و رفع حوائجش هدایت می کند و به آنچه که نافع برای او است یا ضرر دارد، ملهم می کند.

خداوند می فرماید ﴿و نفس و ما سوّاها فالهمها فجورها و تقواها﴾[2] یعنی قسم به نفس و آنچه را که نیکو آفرید و به او شر و خیر را الهما کرد و او در این حال، مجهّز به جهاز بدنی است که با آن اعمال مورد حاجت خود را انجام بدهد.

آیاتی که قبلا عرض کردیم در جلسه قبل و بعد می فرماید: ﴿ثمّ السبیل فیسّر﴾[3] خداوند وسیله و راه زندگی را برایش فراهم کرد.

پس انسان دارای فطرت خاص به خود است که او را نسبت به راه زندگی که منتهی به راه خیر می شود، هدایت می کند، راهی که غیر از آن را نمی تواند پیش بگیرد.

در آیه سه می گوید انسانی که در این نشئه زندگی می کند، نوع واحدی است که سودها و زیان هایش نسبت به بنیه و ساختمانی که از روح و بدن دارد، سود و زیان مشترکی است که در افراد مختلف اختلاف پیدا نمی کند.

پس انسان از این جهت که انسان است، پیش یک سعادت و یک شقاوت ندارد، به عبارت دیگر، خداوند انسان ها را به گونه ای خلق کرده است که اگر از امکانات بهینه استفاده کند به سعادت و اگر استفاده نکند به شقاوت می رسد، همه انسان در این مشترک هستند، فطرت انسان را جوری خلق کرده است که همه امکاناتی که لازم است برای پیشرفت و رسیدن به سعادت، قرار داده است، و اگر کسی استفاده نکند به شقاوت می رسد.

و چون چنین است لازم است در مرحله عمل تنها یک سنت ثابت برایش مقدّر شود و هادی واحد او را به آن هدف ثابت هدایت فرماید، همین مقدار که خدا واحد است، قرآن واحد است، مسیر و برنامه واحد است، همه انسان ها را می تواند این راهنمایی واحد به یک مسیر واحد طی طریق کند.

اما اینکه گفتیم نوع انسان یک سعادت و یک شقاوت دارد، بخاطر این است اگر سعادت افراد انسان ها بخاطر اختلافی که دارند، مختلف می شد، یک جامعه صالح و واحدی که ضامن سعادت افراد آن جامعه باشد، تشکیل نمی شد. پس معلوم است که فطرت یکی است. همچنین اگر سعادت انسان به حسب سرزمین مختلف می شود و اساس سنت اجتماعی که دین است، به مقتضای منطقه بود، دیگر انسان ها نوع واحدی نمی شدند.

مثلا گاهی یک گردو را در مشهد می کارند، یک جور میوه می دهد و یک گردو را در سبزوار می کارند یک چیز دیگری می شود، گاهی در اروپا می شود، طمعش فرق دارد، اکثر میوه های خط استوایی شیرین نیست اما خربزه کویر ایران شیرین است، انسان مثل میوه نیست، که در هر زمین متناسب با آب و هوای آن فرق کند، سنت های اجتماعی و سرزمینی در انسان ها تاثیری ندارد، سرشت انسان اروپایی، آمریکایی، ایرانی و... یکی است، لا تبدیل لخلق الله، اگر طبق فطرت عمل کند، خدای واحد او را به راه سعادت می رساند.

بلکه به اختلاف مناطق اگر مختلف می شدند، نوع واحدی باقی نمی ماند، همچنین اگر سعادت انسان به اقتضای زمان ها مختلف باشند، مثلا بگوئیم گذشته مردم متدین بودن و الان بی دین هستند یا آیندگان بهتر از الان هستند، همه را خدا خلق کرده است و فطرت الهی است چه گذشتگان و چه الانیان و چه آیندگان، همه فطرت الهی است. انسان هر قرنی و هر زمانی، غیر از انسان دیگر نیست و الا اجتماع انسانی سیر تکاملی نمی شد.

پس خداوند جوری ما را خلق کرده است و همه نوع بشر را به سمت رفع نواقص و تکامل میل می دهد. اگر زمان و مکان تاثیر در نوع انسان می گذاشت، انسان ها به کمال نمی رسیدند، چون نفس و کمالی وجود ندارد مگر اینکه یک سبب مشترک و کامل بین انسان ها باشد.

مرحوم علامه طباطبایی می فرماید برای انسانیت، سنتی واحد است و ثابت به اساسش است که انسانیت است، گاهی در آن سر دنیا یک اتفاقی می افتد و از نظر فطرت الهی، عدل، حسن است و ذاتی انسان است، ظلم قبیح است، ایران باشد یا آمریکا باشد یا هر جایی دیگر باشد. در فلسطین کودک کشته می شود و در آمریکا فریاد بلند می شود، این جز خلقت و فطرت انسان نیست، تعبیر بنده گاهی این است که خداوند به همه عقل داده است، اما برخی به خاطر گناه چراغ عقل را خاموش می کنند اما گاهی برخی از انسان ها جوری عمل می کنند که چراغ عقل خاموش نشود، افرادی که سالم زندگی می کنند، ذائقه دینی و بصیرتشان تغییر پیدا نمی کند، لا تبدیل لخلق الله، عدالت را عدالت می بییند و ظلم را ظلم می بینند، وقتی این مسئله وارونه می شود که ذائقه آنها عوض شود و اساس خلقتشان را تبعیت نکنند.

مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند همین سنت است که آسیاب انسانیت بر محور آن می چرخد و همچنین نسبت های جزئی که به اختلاف افراد و مکان ها و زمان ها عوض می شود، پیرامون آن دور می زند. و این همین جمله آیه است که ذلک دین القیّم و لکن اکثر الناس لا یعلمون.

خلاصه حرف این است که خداوند واحد است و یکی است، خلقت هم واحد است، هدف از خلقت هم واحد است، همه آنچه که برای پیشرفت لازم است مادی و معنوی، خداوند در وجود انسان گذاشته است و این ما هستیم که گاهی از امکانات حسن استفاده می کنیم و به سعادت می رسیم و ما هستیم که از این استفاده نمی کنیم و به سمت شقاوت حرکت می کنیم و همه مشترک در این است.

بله ممکن است شکل ظلم و عدل عوض شود اما خدا و برنامه و خلقت واحد است و هدف از آن هم واحد است، لذا می توانیم بگوئیم اگر همه انسان ها یک مسیر را حرکت کنند، در سعادت مشترک هستند و اگر این مسیر را حرکت نکنند، در شقاوت مشترک هستند.

در این زمان وقتی این فجایع و خلاف انسانیت را می بینیم، انتظار است از ما که کمک کنیم و فریاد بکشیم تا ظلم ظالمین جمع شود و انتقام همه را با آمدن امام زمان بگیریم.


[1] روم/سوره30، آیه30.
[2] شمس/سوره91، آیه7 و 8.
[3] عبس/سوره80، آیه30.