درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

1403/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمه واجب/ تقسیمات مقدمه / مقدمه داخلیه و خارجیه

در مقام بیان نظریه مرحوم امام خمینی رحمة الله علیه در رابطه با مقدمه واجب بودیم، مطلب به اینجا رسید وقتی که مولا به صورت امر وجوبی گفت أیّها العبد ابن مسجداً و ما هم قائل به ملازمه شدیم و طرفین ملازمه را عبارت از وجوبین دانستیم، معنایش این است که این ابن مسجداً ملازم با این است که به هر یک از موارد خرید از قبیل زمین، آهن و سیمان و سایر مصالح، امر مستقلی تعلّق گرفته است، همانطور که در اراده فاعلی به هر کدام از اینها اراده مستقلی تعلّق گرفته است، در مقام بعث و وجوب نیز به هر کدام از اینها بعث مستقلی تعلّق می گیرد، ولی بعث در اینها (مقدمات)، غیری و مقدمی است و در ابن مسجداً که ذی المقدمه است، نفسی می باشد.

اما تلازم بین دو وجوب تحقق پیدا کرده است، با این بیانی که مرحوم امام بیان کرده است، جایی برای فرمایش مرحوم آخوند باقی نمی ماند که می فرمود اگر مقدمات داخلیه در محل نزاع داخل باشند، اجتماع مثلین لازم می آید، ابن مسجداً چه ارتباطی با اشتر ارضاً دارد و اشتر آجراً دارد؟

اجتماع مثلین فرع بر وحدت بین اینها است و ما در گذشته ثابت کردیم که بین مقدمات و ذی المقدمه، مغایرت وجود دارد و اراده های متعددی به اینها تعلّق می گیرد و تعلّق اراده های متعدّد، کاشف از تعدّد خود اینها است و وقتی تعدّد پیدا کرده است و وجوب یکی نفسی و وجوب دیگری غیری شد، کجا اجتماع مثلین لازم می آید؟

در مورد مرکّبات اعتباریه هم همینطور است، چون بحث ما در فقه عمدتا در مرکّبات اعتباری از قبیل صلات است، از این جهت فرقی میان مرکّبات اعتباری مثل صلات و مرکّبات صناعی مثل هواپیما نیست، اگرچه بحث ما در فقه، عمدتا در مرکّبات اعتباریه است، می خواهیم ببنیم، نماز مقدمات داخلیه مثل رکوع دارد و مقدمات خارجیه دارد مثل ستر، حال بحث بود که فقط مقدمات خارجیه مورد بحث است یا اعم از داخلیه و خارجیه است.

خلاصه نظریه مرحوم آخوند این است که اجزاء در مرکّبات اعبتاریه مثل رکوع و سجود، هم مقدمیت دارند و هم داخل در محل نزاع هستند و در باب مقدمه واجب از مقدمات داخلیه ایضا بحث می کنیم.

هذا تمام الکلام در رابطه با نظریه مرحوم امام خمینی رحمة الله. پس فرق بین نظریه مرحوم آخوند و مرحوم امام در این شد که مرحوم آخوند مقدمیت مقدمات داخلیه را قبول کردند ولی در محل نزاع داخل نمی باشند، ولی مرحوم امام می فرمایند مقدمیت مقدمات داخلیه صحیح است و در محل نزاع هم داخل می شوند.

نظریه سوم: نظریه مرحوم آقاضیاء عراقی؛ ایشان در مورد مرکّبات اعتباریه مثل نماز تفصیل قائل شده اند و می فرمایند تعلّق امر نسبت به مرکّبات اعتباریه به دو صورت است:

صورت اول: گاهی مولای آمر که می خواهد یک مرکّب اعتباری مثل صلات را متعلّق امر خود قرار دهد در رتبه سابق بر امر می آید همه اجزای تشکیل دهنده آن مرکّب را اعتبار و تصوّر می کند و بین آنها اعتبار وحدت می کند، بعد این مرکّب اعتباری را متعلق امر خود قرار می دهد، یعنی شارع مقدس قبل از اینکه به نماز امر کند، تمام اجزاء را مثل رکوع و سجود و... را تصوّر می کند و می گوید همه یک چیز هستند، بعد امر به این مرکّب می کند.

در این صورت، مرحوم آقا ضیاء عراقی می فرمایند هم باید قائل به مقدمیت اجزاء شویم و بگوئیم رکوع مقدمه صلات است، زیرا قبل از تعلّق امر، عنوان مقدمیت تحقق پیدا کرده است و هم با توجه به اینکه مسئله مقدمیت قبل از تعلّق امر به ذی المقدمه است، آن را داخل در محل نزاع دانسته است.

پس در این صورت ایشان مثل مرحوم امام هستند. بعد می گویند بین امر به مقدمه و وجوب ذی المقدمه ملازمه دارد یا خیر باید بحث شود.

صورت دوم: گاهی مولای آمر که می خواهد یک مرکّب اعتباری را متعلّق امر خود قرار بدهد، ابتدا همه اجزای تشکیل دهنده آن را تصوّر می کند، بدون اینکه بین آنها اعتبار وحدت کند، سپس آن را متعلّق امر خود قرار می دهد، یعنی رکوع مستقلا برای خودش یک چیز است و سجود یک چیز است و... مکلّف وقتی با این اشیاء مختلف الحقیقه روبرو شد با اینکه ممکن است یک جزء از مقوله لفظ باشد، یک جزء از مقوله کیف باشد و... اما در عین حال اعتبار وحدت نشده است، پس مکلف وقتی با اینها روبرو شد، آنها را با دید وحدت ملاحظه می کند، در نتیجه اعتبار وحدت از ناحیه مکلّف ایجاد شده است نه آمر.

در حقیقت عنوان مرکّب اعتباری که متقوّم به لحاظ وحدت است، بعد از تعلّق امر پیدا شده است و تا زمانی که این عنوان پیدا نشود، عنوان مرکّب پیدا نکرده است و عنوان جزء و کل حاصل نشده است، و نمی توان این اشیاء را متّصف به جزئیت و مقدمیت نمود، زیزا بحث ما در مقدمه داخلیه است که در پرتوی جزئیت حاصل می شود و جزئیت هم ملازم با کلیت است و کلیت هم به معنای مرکّب اعتباری است و ترکیب اعتباری متقوّم به لحاظ وحدت است و لحاظ وحدت هم بعد از امر و از ناحیه مکلّف تحقّق پیدا کرده است.

پس محقق عراقی مرکّبات اعتباریه را به دو صورت تقسیم کرد، یکی اینکه از طرف مولای آمر اعتبار وحدت بین اجزاء می شود که در این صورت می گویند اینها مقدمه هستند و داخل در محل نزاع است و دوم اینکه مولا اجزاء را لحاظ می کند اما اعتبار وحدت نمی کند اما مکلّف اعتبار وحدت می کند و اراده انجام آن را می کند، حال آیا نسبت به صورت دوم اجزای داخلیه مرکّب اعتباری، مقدمه هستند یا خیر و اگر مقدمه هستند داخل در بحث مقدمه واجب هستند یا خیر، در جلسه بعد ان شاء الله تعالی خواهد آمد.