1403/08/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مقدمه واجب/ تقسیمات مقدمه / مقدمه داخلیه و خارجیه
بحث ما در مقدمه واجب بود که گفته شد مقدمه بر دو قسم است داخلیه و خارجیه. سوال شد که محل نزاع کدام است؟ آیا مقدمات داخلیه است یا خارجیه؟ عرض کردیم که اختلاف نظر وجود دارد. نظر مرحوم آخوند خراسانی مطرح شد هم اکنون نظر مرحوم حضرت امام را با مقدماتی که ایشان دارند بیان می کنیم.
مرحوم امام خمینی رحمت الله علیه فرمودند مرکبات غیر حقیقیه بر دو قسم است: مرکبات صناعی و مرکبات اعتباری. فرق بین مرکب اعتباری با مرکب صناعی در این است که در مرکب اعتباری یک شخص اعتبار کننده مثل شارع مقدس می آید و مجموعه ای از اجزا را در نظر گرفته و این مجموعه را تامین کننده هدف خاصی قرار می دهد با این که ممکن است این اجزا از مقولات مختلفی باشد که بعضا بین آن ها تباین وجود دارد، ولی شارع مقدس این ها را با هم دیگر جمع می کند که بر یک مورد تصادق بکنند یا تطابق بکنند.
مثلا شارع مقدس مجموعه ای از اجزا را تصور می کند و آن را صلاة می داند یا صلاة نامیده است، به عنوان این که مثلا این مجموعه بتواند ما را انسان را به یک هدف بلندی برساند از قبیل معراج مومن از قبیل قربان کل تقیٍ بشود با این که بین این اجزا هیچ ارتباطی وجود ندارد. یعنی بعضی از اجزا مثلا مثل نیت است که از مقوله قلبی است، بعضی از این اجزا مثل قرائت از مقوله لفظ است، بعضی از این اجزا مثل رکوع و سجود از مقوله فعل است. حال مقوله لفظ و مقوله فعل و مقوله نیت این ها با هم دیگر سازگار نیست، ولی شارع مقدس این ها را همه را جمع کرده به نیت یک هدفی با هم دیگر ترکب کرده و تشکل داده.
بنابراین در مرکب صناعی اعتبار وحدت لازم نیست گرچه نام واحدی هم بر آن قرار داده می شود. اما در مرکب اعتباری مثل نماز، مجموعه را با یک دید وحدت ملاحظه کرده، همان شارعی که ملکیت و زوجیت را اعتبار کرده، مجموعه ای از اجزای رکوع و سجود و نیت و تشهد را هم در عالم اعتبار با دید وحدت ملاحظه کرده و آن را صلاة نامیده است.
یک نکته لازم است این جا عرض بکنیم و آن این است" از این که مرحوم امام خمینی به اصطلاح مرکبات غیر حقیقیه را بر دو قسم کرد و فرمود صناعی و اعتباری، بحث پیرامون آن ها را هم تفاوت چندانی در بحث ما ایجاد نمی کند. لذا لازم نیست ما بیاییم و یک فرق روشن در ارتباط با آن ها مطرح کنیم. نه؛ بلکه ملاک در آن جهتی که مرحوم امام خمینی در ارتباط با این قسم از مرکبات ذکر می کند، صرفا عبارت است از غیر حقیقی بودن است.
ایشان فرمود تارة مرکب حقیقی و اخری غیر حقیقی است. غیر حقیقی تارة صناعیا و اخری اعتباری است، پس بین صناعی و اعتباری خیلی هم فرق نگذاشتیم. مهم این است که در ذهن مرحوم حضرت امام رحمت الله علیه ملاک غیر حقیقی می باشد، می خواهد بگوید ما یک فرقی می گذاریم بین حقیقی و غیر حقیقی. مقدمه واجب را در مرکبات حقیقی یک جور به آن نگاه می کنیم، به اصطلاح مقدمه واجب را در مرکاب غیر حقیقی، یک جور دیگر نگاه می کنیم.
حالا عرض خواهم کرد عمده فرق مرحوم امام خمینی با مرحوم آخوند خراسانی در این است که مرحوم آخوند خراسانی فرمود مقدمیت اجزای داخله را قبول داریم، ولی از آن در مقدمه واجب، بحث نمی کنیم، ولی مرحوم امام خمینی معتقد است که در مرکبات غیر حقیقی ما هم عنوان مقدمیت را می پذیریم و هم آن ها را داخل در محل نزاع قرار می دهیم پس یک وجه مشترک دارند با نظر مرحوم آخوند و یک وجه تمایز.
وجه مشترکش این است که هم مرحوم امام و هم آخوند خراسانی هر دو اجزاء داخلیه را از مقدمات واجب می دانند. مقدمیتش را امضا می کنند ولکن آخوند خراسانی می گوید این ها ولو مقدمه هستند ما در نزاع مقدمه واجب نمی آوریم ولی مرحوم امام خمینی می فرماید ما آن ها را هم مقدمیتش را امضا می کنیم هم در محل نزاع خواهیم آورد فقط فرقش این است.
توضیح و بیان این مطلب که ما مقدمیت مقدمات داخلیه را قبول داریم و این ها را هم در محل نزاع در مقدمه واجب خواهیم آورد این را مرحوم امام می خواهد ثابت کند که نیاز به یک مقدمه مفصلی دارد و آن را عرض می کنم.
مقدمه این است که مرحوم امام می فرماید در مورد اراده های فاعلی و مباشری یعنی جایی که شخص می خواهد مباشرتا خودش یک مرکب صناعی در خارج ایجاد کند، سوال این است که آیا منشا اراده این آقا چیست؟ شخصی اراده می کند مثلا مسجدی بسازد، ابتدا مبادی اراده مثل تصور، ساختن مسجد، تصدیق به فایده آن مسجد که ثواب اخروی دارد این ها را تصور می کند و مقدمات دیگری که در رابطه با ساخت مسجد وجود دارد را تصور می کند، سپس اراده حتمیه پیدا می کند که این ساختمان مسجد را بسازد.
حالا سوال این است که ممکن است گفته شود مسجد یک مرکب صناعی است، یعنی دارای اجزایی است که این اجزا علاوه بر این که تعدد و تکثر دارند، حقیقتشان با هم دیگر متفاوت است، یک ساختمان با صد ها جزء ساخته می شود و هر جزئی هم با جزء دیگرش گاهی تباین دارد و هیچ ارتباطی ندارد، چوب با پلاستیک چه ارتباطی دارد؟ چوب با خاک چه ارتباطی دارد یا با گچ چه ارتباطی دارد یا با سیمان چه ارتباطی دارد یا با آهن چه ارتباطی دارد؟ صد ها جزء لازم است که این به اصطلاح صانع و کسی که می خواهد ساختمان را بسازد این مجموعه اجزا را روی هم دیگر قرار بدهد مثل آهن و سیمان و آجر و گچ و چوب تا این مسجد ساخته بشود.
حالا جای این سوال است که با وجود این که مسجد یک عنوان برای این مجموعه است، آیا در اراده حتمی متعلق به مسجد لازم است همه این اجزا را تصور کند؟ یعنی آن کسی که بناء ساختن مسجد را دارد حتما باید همه این اجزا را تصور بکند؟ حتی این مواردی که لازم است در ساختمان مسجد با کم و کیفش در ذهن اراده کننده بیاید یا چنین چیزی لازم نیست؟ مثلا چند تن آهن لازم است چند تن گچ لازم است همه این ها را باید تصور بکند یا نه فقط تصور بکند که من این مسجد را می سازم.
حالا اگر تصور بکند یا لازم نیست، آیا اراده بناء مسجد با غفلت از کم و کیف اجزا اصلا امکان دارد؟ اگر ممکن است آیا این اراده ناقص است یا کامل؟ پس یک کسی که می خواهد ساختمان مسجد را بسازد آیا لازم است همه اجزا را تصور بکند یا لازم نیست؟ اگر لازم نیست، این اراده اش اراده ناقص است یا اراده تام است؟
به عبارت دیگر آیا بین اراده یک آدمی که هیچ گونه اطلاعی ندارد از ساختمان، فرض بفرمایید الان ما طلبه ها نمی دانیم که این ساختمان صد و پنجاه متری زیربنا چی لازم دارد؟ چقدر سیمان می رود چقدر آهن می رود چقدر لوله می رود چقدر سیم برق می رود چقدر لامپ لازم دارد اصلا مطلع نیستیم.
آیا بین اراده یک شخصی که هیچ گونه اطلاعی از ساختمان سازی و بین اراده کسی که مهندس عمران است و می تواند ساختمان بسازد این ها با هم دیگر تفاوت ندارد؟ حتما باید تفاوت داشته باشد. مهندس تمام جزئیات یک مسجد در ذهن او حضور دارد اما من نه. وقتی مهندس ساختمان مسجد را اراده می کند همه ی خصوصیات را در نظر می گیرد حالا سوال این است که بین اراده کسی که هیچ گونه اطلاعی از ساختمان سازی ندارد و بین اراده بناء ساختمان از ناحیه مهندسی که به همه چی وارد است، آیا بین این دو اراده فرقی وجود دارد یا ندارد؟
ما وقتی به وجدان خودمان نگاه می کنیم فرقی بین این دو نمی یابیم. یعنی چی؟ یعنی این که منی که هیچ گونه اطلاعی از ساختمان سازی نداریم ولی اراده می کنم که مسجد بسازم، اراده می کنم ساختمان مسجد را من بسازم برای رضای خدا، با اراده مهندسی که همه چی می داند آن هم اراده می کند که ساختمان مسجد را بسازد چه فرقی است؟ این هم اراده کرده مسجد بسازد آن هم اراده کرده مسجد بسازد.
پس از این جا می فهمیم که مرکب صناعی اگرچه یک عنوان بیشتر نیست و واقعیتش همان مواد و همان هیئتی است که در خارج تعهد پیدا می کند ولی در تعلق اراده کامله به همین عنوان به نام بناء مسجد ضرورتی ندارد که مقدمات آن بنا را حتی در ذهن او حضور پیدا کرده باشد. آقا، من هم که اطلاع ندارم از ساختمان سازی می گویم من یک مسجد می خواهم بسازم اراده می کنم ساخت یک مسجد را، آقای مهندس هم که همه خصوصیاتش را می داند اراده می کند که یک ساختمان بسازد.
الان آن چه بالفعل وجود دارد اراده متعلق به بناء مسجد است، اراده متعلق به بناء مسجد بین اراده من که هیچ اطلاعی ندارم و بین اراده آقای مهندس هیچ تفاوتی وجود ندارد.
پس تا این جا مطلب به این جا رسید که اگر در ساخت مرکبات صناعی ابتدا اگر کسی می خواهد مسجد بسازد اراده می کند بناء ساختمان را، تصور می کند بناء ساختمان را، بعد تصدیق به فایده می کند تصدیق به فایده را هم تصور می کند اما نیازی نیست که مقدمات داخلیه آن را تصور کند. حالا در آینده چه می خواهند نتیجه بگیرند و چگونه نتیجه می گیرند ان شاء الله در دوشنبه هفته آینده عرض خواهم کرد.