1403/08/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مقدمه واجب/ تقسیمات مقدمه / مقدمه داخلیه و خارجیه
بحث ما در مرکّبات بود، در مقدمه واجب که بعضی مطرح کرده بودند.
گفتیم تارة مرکّبات اجزائشان، اجزاء تحلیلیه عقلیه است و تارة اجزائشان، اجزاء خارجیه هستند. مرحوم آخوند می خواهند فرقی بین اجزاء تحلیلیه و اجزاء خارجیه بگذارد، یکی از این دو را فرمود به شرط لا است و دیگری را گفتم لا بشرط از حمل است، حال مرحوم آخوند می خواهد فرق بین اجزاء تحلیلی عقلی و اجزاء خارجی را بگذارد، در فرق بین این دو فرمودند اجزاء تحلیلیه عقلیه دارای عنوان لا بشرط و اجزاء خارجیه دارای عنوان بشرط لا می باشند، یعنی اجزاء تحلیلیه عقلیه لا بشرط از حمل می باشند، می توانیم حمل کنیم هر جزء را به موضوع و اگر بخواهیم در مقام حمل بر آئیم، هم الانسان حیوانٌ درست است و هم الانسان ناطق درست است و هم الانسان حیوان ناطق درست است. این در رابطه با اجزاء تحلیلیه عقلیه بود.
اما اجزاء خارجیه، بشرط لا از حمل می باشند، یعنی اینکه نه الانسان مادة درست است و نه الانسان صورة درست است، به تنهایی نمی شود حمل کرد، بلکه فقط می تواند گفت الانسان مادة و صورة، لذا مرحوم آخوند خراسانی در اینجا یک دفع توهمی دارد و آن دفع توهم این است که می فرمایند بشرط لا که در اجزای خارجیه مطرح می کنیم، غیر از بشرط اجتماعی است که در رابطه با مرکّب مطرح است، بشرط لا در رابطه با حمل است اما بشرط اجتماع در رابطه با مرکّب است.
پس اگر ما اجزاء خارجیه را به عنوان بشرط لا مطرح کردیم، گفته نشود چگونه بین اینها ترکیب حاصل شده است در حالی که در ترکیب، شرط انضمام دخالت دارد، مگر کسی این را گفت؟ جوابش خیر است، طرف محاسبه اینها دو چیز است: یکی مسئله حمل است، بشرط لا که می گوئیم یعنی این جزء قابل حمل نیست، بشرط اجتماع می گوئیم، در رابطه با ترکیب است.[1]
رشته کلام این بود که مقدمه بر دو قسم است، مقدمه داخلیه و خارجیه، سوال شد که آیا نزاع در هر دو مقدمه است یا در یک مقدمه است؟ عرض کردیم اصولیین اختلاف دارد، اول نظریه مرحوم آخوند را مطرح کردیم که فرمودند مقدمیت مقدمه داخلیه را قبول داریم، ولی محل نزاع ما مقدمات خارجیه است.
پس نظر مرحوم آخوند این شد که ما در مقدمه داخلیه بحث نمی کنیم اما مقدمیت مقدمه را قبول داریم.
نظریه دوم عرض شد نظریه مرحوم امام خمینی است، ایشان مقدماتی را می چیند که اظهار نظر کند آیا بحث ما در هر دو مقدمه است یا مثل مرحوم آخوند در مقدمه خارجیه است.
حالا ادامه کلام مرحوم امام خمینی را می خواهم بیان کنیم، ایشان می فرماید در مرکّبات حقیقیه، ما اصلا مقدمیت را نسبت به اجزاء چه اجزاء تحلیلی عقلی و چه اجزاء خارجی قبول نداریم، ما نمی توانیم بگوئیم النجس ماهیة یا الفصل ماهیة، مگر الانسان را نمی گفتیم ناطق است، می گفتیم جنس یک جزئش است و فصل جزء دیگرش است، مرحوم امام می گویند مقدمیت نسبت به اجزاء تحلیلی عقلیه و اجزاء خارجی قبول نداریم، لذا نمی توانیم بگوئیم الجنس مقدمة، جنس مقدمه برای ماهیت باشد، یا الفصل مقدمة، یا بگوئیم المادة مقدمة لوجود الانسان یا الصورة مقدمة لوجود الانسان، زیرا در مقدمیت مغایر معتبر است، یعنی مقدمه با ذی المقدمه تغایر داشته باشد، اگرچه این مغایرت، اعتباری باشد، در حالی که ماهیت همان جنس است، ماهیت همان فصل است و هیچ مغایرتی بین آنها وجود ندارد، یعنی انسان همان جنس و فصل است که حیوان ناطق است و یا بگوئیم انسان همان ماده و صورت است، اگر بگوئیم جنس مقدمه وجود انسان است، لازمه اش این است که بین جنس که حیوان و انسان مغایرتی نباشد، اگر حیوان ماهیت انسان باشد، پس ذی المقدمه چیست؟
تعبیر به مقدمه در انیجا تعبیری است که خود عقل هم ابا دارد و قبول ندارد، این نسبت به جنس و فصل بود و نسبت به ماده و صورت هم همین است، ماده مقدمه وجود انسان نیست، بلکه وجود انسان همان ماده و صورت است.
بنابراین دیگر نوبت به مرحله دوم نمی رسد که بحث کنیم این اجزاء داخل در محل نزاع مقدمه واجب هستند یا خیر. اول باید مقدمیت جنس و فصل را ثابت کنید که مقدمیت دارند و بعد بگویید بحث در مقدمیت مقدمه، مقدمه داخلیه است یا خارجیه، به نظر مرحوم امام خمینی، اجزاء تحلیلیه عقلیه و خارجیه، مقدمیت ندارند که بحث کنیم بحث ما در مقدمه داخلی است یا خارجی.
تا حال بحث از مرکّبات حقیقه هستند.
مرحوم امام بعد از این می فرمایند ایضا مرکّبات غیر حقیقیه بر دو قسم هستند: مرکّبات صناعیه و مرکّبات اعتباریه، این دو قسم ترکیب حقیقی ندارند و اجزائشان مثل جنس و فصل نیست اما با یک دیگر مشترک هستند.
به عبارت دیگر، مرکّبات غیر حقیقیه در این معنا مشترک هستند که در همه آنها یک سلسله از امور متعدد که ماهیت آنها مختلف هستند، با هم جمع شده اند و نوعی مرکّب یا ترکّب یا تشکّل تشکیل داده است ولی نحوه ترکّب آنها با هم فرق می کند، یک قسم از آن ترکّب یا تجمّع یا تشکّل به اصطلاح می گویند صناعی یا همان صنعتی، مثلا هزاران جزء از اجناس مختلف با هم جمع شده اند، صنعت هواپیما تشکیل شده است، یک بخشی پلاستیک است، یک بخش آهن است و... همه در یک جا جمع شده اند تا هواپیما درست شوند، یا اجزاء مختلف جمع شدن اند و اتومبیل را تشکیل داده اند.
اما نسبت به کسی که هواپیما یا ماشین را اختراع کرده است، دو مطلب مطرح است:
اول: سازنده ملاحظه کرده که مجموعه این اجزاء، اگر هر کدام در جایگاه خود قرار بگیرد، غرض مهمی را ایفا می کند و آن این است که برای انسان یا برای اتومبیل، سرعت در حرکت یا کار به وجود می آید، شما ماشین دارید، پلاتین ماشین اگر نامنظم باشد، ماشین گاز نمی دهد، دستگاهی که بنزین را از باک می کشد، اگر نامنظم باشد، در گاز و مصرف و حرکت ماشین تاثیر به سزایی دارد. سازنده همه اجزاء را گذاشته اما جوری تنظیم کرده به مقدار خاصی مثلا بنزین بکشد.
پس اولین چیزی که مخترع از کلیه اجزاء لحاظ می کند این است که هر جزئی سر جایش خودش باشد تا کارآیی خودش را داشته باشد، معنای صواب و عدالت همین است، هر جا که مهره ای در جای خودش نباشد، فساد طول می شود، در مسائل اجتماعی و سیاسی هم همین است، در بنایی هم همین است خشت اول را گر معمار کج، تا سریا می رود دیوار کج، چون سر جای خودش نیست.
دوم: سازنده ملاحظه کرده چون این مجموعه مورد نیاز و ابتلای مردم و جامعه خواهد بود، باید نام و اسمی برای آن انتخاب کرد که افراد برای اشاره به آن استفاده کنند و ناچار نشوند یکایک اجزاء آن را نام ببرند، لذا برای ماشین سواری اسمش را گذاشته اند بنز و پیکان و هواپیما و جت و...
این در رابطه با مرکّبات غیر حقیقیه صناعتی.
غیر دیگر از مرکبّات غیر حقیقیه، مرکّبات اعتباری است که فردا بیان خواهیم کرد.
پس تا به اینجا مقداری از نظر امام مشخص شد، ایشان نسبت به اجزاء حقیقی گفتند مقدمه نیست تا بحث شود داخل در بحث مقدمه واجب هستند یا خیر بر خلاف مرحوم آخوند که گفتند مقدمه هستند اما مقدمات داخلیه داخل در بحث نیست.
تا برسیم به مقدمات غیر حقیقیه که ببینم نظریه مرحوم امام چیست.