درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

1403/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمه واجب/ تقسیمات مقدمه / مقدمه داخلیه و خارجیه

بحث ما در تقسیمات مقدمه بود، جلسه قبل اشکالی شد که ما مقدمیت مقدمه خارجیه را قبول کردیم، ولی مقدمیت مقدمه داخلیه را قبول نداریم، زیرا چنانچه دیروز عرض کردیم، در مقدمه باید دو ویژگی و خصوصیت وجود داشته باشد که در مقدمه داخلیه وجود ندارد.

این اشکال را به مرحوم آخوند کرده بودن.

قلت: مرحوم آخوند در جواب این اشکال فرموده است درست است که بین مقدمه و ذی المقدمه مغایرت وجود دارد، ولی تغایری که در اینجا مطرح است، لازم نیست تغایر حقیقی و وجودی باشد، یعنی دو وجود جدای از هم باشد، به این بیان که تغایری که بین نصب نردبان به عنوان مقدمه و بودن در پشت بام به عنوان ذی المقدمه تحقق دارد، تغایر حقیقی است، ولی لازم نیست در مودر هر مقدمه و ذی المقدمه ای این نوع تغایر وجود داشته باشد، بلکه تغایر اعتباری هم کفایت می کند.

مثلا رکوع به عنوان جزء برای مأمور به است و مقدمه برای آن است، ما رکوع را به دو صورت می توانیم تصوّر کنیم، اگر به تنهایی ملاحظه شود، عنوان مقدمیت دارد ولی اگر با وصف انضمام آن به اجزای دیگر ملاحظه شود، عنوان ذی المقدمه پیدا می کند.

دلیل بر این مطلب که تغایر اعتباری برای تحقق عنوان مقدمه و ذی المقدمه کافی است این است که ما وقتی با دید مقدمیت به اجزاء نگاه می کنیم، مسئله تعدد مطرح می شود، مثلا نماز اگر ده جزء داشته باشد به عنوان ده چیز دیده می شود، ولی اگر اجزای نماز را با دید انضمام و اجتماع ملاحظه نمائیم، مسئله وحدت و اتحاد مطرح می گردد و مجموع اینها به عنوان شیء واحدی که دارای وحدت اعتباریه است دیده می شود.

خلاصه مرحوم آخوند می خواهد بفرماید تغایر اعتباری برای تحقق عنوان مقدمه و ذی المقدمه کافی است، اما مسئله تقدم زمانی به اینکه باید مقدمه از نظر زمانی جلوتر از ذی المقدمه تحقق پیدا کند، هیچ دخالتی در این امر ندارد.

ولی مرحوم آخوند در کلام خود تعبیری دارد که ممکن است بر خلاف چیزی باشد که مقصود ایشان است، ایشان می فرماید: «بأنّ المركّب ليس إلّا نفس الأجزاء بأسرها».[1]

این کلمه أسرها در عبارت آخوند به معنای جمع و تمام و عموم است ولی مقصود ایشان این نیست که مقدمه عبارت از مجموعه اجزاء است، زیرا اگر مقدمه مجموعه اجزاء باشد، دو تالی فاسد از آن لازم می آید:

اولا: در جایی که مرکّب دارای ده جزء است، ما یک مقدمه داشته باشیم، در حالی که مدّعا این است که مقدمه به تعداد اجزاء مرکب تعدد پیدا می کند، اگر شیء مرکّب از دو جزء تشکیل شده باشد، دارای دو مقدمه داخلیه و اگر مرکّب از سه جزء شد، دارای سه مقدمه داخلیه است.

ثانیا: در این صورت بین مقدمه و ذی المقدمه مغایرتی حاصل نمی شود، به خاطر اینکه جمیع الاجزاء همان ذی المقدمه است و تعبیر به جمیع الاجزاء و الاجزاء بشرط الاجتماع فرقی ندارد.

پس مقصود از کلمه بأسرها عبارت است از عام استغراقی نه عام مجموعی، الاجزاء باسرها، یعنی یکا یک اجزاء در اتصاف به مقدمیت دارد و با تعدد اجزاء، مقدمه داخلیه هم تعدد پیدا می کند.

نتیجه ان قلت و قلت این می شود که تقسیم مقدمه به مقدمه داخلیه و خارجیه، یک تقسیم صحیحی خواهد بود.

هذا تمام الکلام فی جهة الاولی در بحث.

اما جهت دوم: محل نزاع در مقدمه داخلی و داخلی

بحث در این است حال که مقدمه تقسیم به داخلی و خارجی شد، آیا هر دو قسم مقدمه داخل در محل نزاع است یا یک قسم داخل در محل نزاع است؟

در اینجا اصولیین اختلاف نظر دارند و ما باید به نظریات برخی از اعاظم اشاره کنیم.

نظریه اول: مرحوم آخوند می فرماید اگر ما مقدمیت مقدمات داخلیه را ثابت کنیم و گفتیم رکوع و سجود و... مقدمه نماز هستند، ولی مقدمات داخلیه نمی توانند در نزاع در مقدمه واجب داخل شوند.

ایشان می فرماید درست است که می توان از اجزاء به مقدمات داخلیه تعبیر کرد، ولی اجزاء در حقیقت، مأمور به به همان امری هستند که به مجموع تعلّق گرفته است، اقیموا الصلاة، مکلّف را نسبت به همین اجزاء ترغیب می کند و معنایی غیر از این ندارد.

نتیجةً هر یک از اجزاء مثل رگکوع و سجود، مبعوث الیه به بعث در اقیموا الصلاة می باشند.

ادامه بحث و گفتار مرحوم آخوند ان شاء الله تعالی در جلسه بعد خواهد آمد.


[1] خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ج1، ص174.