1403/08/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مقدمه واجب/ محل نزاع در مقدمه واجب/
بحث در مقدمه واجب به اینجا منتهی شد که از آن رهگذر که بحث ما اختصاصی به ملازمه بین دو وجوب شرعی ندارد بلکه در موالی شرعیه هم جریان دارد، جای این سوال این است که وقتی مولا می گوید اشتر اللحم و اشاره ای به وجوب مقدمه نمی کند، طرفین ملازمه عبارت از چیست و کدام است؟
اگر ما نسبت به صدور ادخل السوق از مولا تردید داشتیم، ممکن بود بگوئیم از راه ایجاب اشتراء لحم و ذی المقدمه کشف می کنیم که مولا دخول ثوب را هم واجب کرده است، اگرچه ایجاب آن به ما نرسیده است، اما وقتی خودمان مولا هستیم و فرمان اشتر اللحم را صادر می کنیم و یا یقین داریم که از جانب مولا هیچ گونه دستوری نسبت به دخول سوق صادر نشده است، با وجود اینکه دخول سوق هم مقدمه واجب است و هم مولا به مقدمیت آن توجه داشته است، طرفین ملازمه را چگونه حل کنیم؟
برای حل مسئله باید بگوئیم در باب تقسیم واجب، همانطور که یکی از تقسیمات آن عبارت از تقسیم به وجوب نفسی و وجوب غیری است که وجوب نفسی، مربوط به ذی المقدمه و وجوب غیری مربوط به مقدمه است، تقسیم دیگری نیز مطرح است و آن عبارت است از تقسیم واجب به واجب اصلی و تبعی، مرحوم آخوند در رابطه با این تقسیم می فرمایند تقسیم واجب به اصلی و تبعی مربوط به مقام ثبوت است نه مقام اثبات و دلالت، واجب اصلی یعنی واجبی که مولا خود آن واجب را ملاحظه کرده و آن را متعلّق اراده خود قرار داده است.
واجب اصلی بر دو قسم است: نفسی و غیری. یعنی واجب اصلی ممکن است به عنوان غرض مولا هم باشد و ممکن است در عین اینکه اصالت دارد، ولی به عنوان مقدمه برای چیز دیگری باشد.
ادخل السوق معنایش این است که مولا دخول سوق را ملاحظه کرده است و آن را متعلّق اراده خود قرار داده است و ضمن اینکه اشتر اللحم را صادر می کند، ادخل السوق را هم صادر می کند. اینجا هم ادخل السوق و اشتر اللحم واجب اصلی هستند اما دخل السوق واجب غیری و اشتر اللحم واجب نفسی است.
اما گاهی از اوقات چیزی به طور مستقل متعلّق اراده مولا قرار نگرفته است، بلکه اراده متعلّق به آن چیز، به جهت ملازمه و به تبع از اراده است، اراده ای است که مستقلا به چیز دیگری تعلّق گرفته است، یعنی اراده متعلّق به آن چیز تبعی می باشد.
مرحوم آخوند می فرماید وجوب تبعی فقط در واجبات غیریه تصوّر می شود و ما حتی یک واجب نفسی نداریم که وجوبش تبعی باشد.
در نتیجه هر واجب نفسی، اصلی هم می باشد ولی واجب غیری بر دو قسم است: اصلی و تبعی.[1]
حال که چنین است، ما می گوئیم وقتی مولا می گوید ادخل السوق و اشتر اللحم، در اینجا دخول سوق با توجه به اینکه مقدمه برای اشتراء لحم است، واجب غیری است و به لحاظ اینکه متعلّق اراده اصلی مولا قرار گرفته است، واجب اصلی است.
اما در جایی که فقط اشتر اللحم را می گوید، دخول سوق به عنوان واجب تبعی مطرح است، یعنی در اینجا هم دخول سوق وجوب دارد ولی وجوب آن به تبع وجوب اشتراء لحم است، اما غیری بودن دخول سوق، در هر دو صورت باقی است.
پس در اینجا در عین اینکه ملازمه بین وجوبین تحقّق دارد و ما هم یقین داریم غیر از اشتر اللحم چیز دیگری از مولا صادر نشده، وجوب تبعی در جای خودش محفوظ است، در نتیجه به نظر می رسد که ما ملازمه را بین وجوبین قرار دهیم، البته با آن اصلاحی که مرحوم امام خمینی مطرح کردند، یعنی به جای مقدمه، عبارت خاصی را قرار بدهیم، بگوئیم آنچه به نظر مولا مقدمه است، یا هر آنچه که به نظر مولا مقدمه است نه اینکه حکم را مربوط به اراده بدانیم و بگوئیم ملازمه بین دو اراده فعلیه است که حضرت امام می فرمودند.
پس ضمن اینکه ما نظرمان این شد ملازمه بین دو وجوب است، اما پنجاه درصد نظر حضرت امام را می پذیریم و پنجاه درصد فرمایش این بزرگوار مورد خدشه و اشکال خواهد بود.
هذا تمام الکلام در این مرحله از بحث که مرکز نزاع در ملازمه بین وجوب ذی المقدمه و وجوب مقدمه که روشن شد.