درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

1403/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمه واجب/ محل نزاع در مقدمه واجب/

در بحث مقدمه واجب، مرحوم امام خمینی فرمودند که محل نزاع دارای دو خصوصیت است:

خصوصیت اول: طرفین ملازمه دو وجوب نیستند، یعنی ملازمه بین وجوب ذی المقدمه و وجوب مقدمه نیست، بلکه طرفین ملازمه عبارت هستند از بین دو اراده، یعنی اراده فعلیه به بعث به ذی المقدمه و اراده فعلیه به بعث به مقدمه، پس بین دو اراده ملازمه است نه بین دو وجوب.

خصوصیت دوم: در ناحیه مقدمه، اینی که مرحوم آخوند می فرمود وجوب ذی المقدمه ملازمه دارد با وجوب مقدمه، این مقدمه را وجوب مقدمه نباید بگوئیم، بلکه باید بگوئیم یک طرف ملازمه اراده فعلیه به وجوب ذی المقدمه یا به بعث به ذی المقدمه و در طرف مقدمه بگوئیم اراده فعلیه به بعث به آنچه که مولا مقدمه می داند.

رازش را عرض کردم که چرا به جای مقدمه این عبارت گذاشته می شود.

پس مرحوم امام محل نزاع با این دو خصوصیت بیان کرد.

باید عرض کنیم که این فرمایش حضرت امام رحمة الله علیه با همه احترامی که برای ایشان قائل هستیم، با این خصوصیت، محل اشکال است و نمی شود که این تعرف درست باشد و اشکال این است که اگرچه ما در ناحیه مقدمه، عنوان مقدمه را مطرح نکرده است و عنوان مقدمه را برداریم و به جایش بگوئیم هر چه که مولا مقدمه می داند، بلکه آنچه را که مولا مقدمه می داند را مطرح کنیم، این سوال را از شما می پرسیم که همه این کارها را انجام می دهیم و به جای کلمه مقدمه این عبارت را می گذاریم که هر چه که مولا مقدمه می داند، سوال مطرح می شود که آیا معنای این عبارت که شما می گوئید بین دو اراده فعلیه ملازمه وجود دارد یعنی چی؟

امام فرمودند ملازمه بین دو وجوب نیست، بلکه بین دو اراده فعلیه ملازمه است، یعنی اراده فعلیه به بعث به ذی المقدمه از یک طرف و از طرف دیگر، اراده فعلیه به آنچه که مولا مقدمه می داند، از شما سوال می کنیم این یعنی که اراده فعلیه به ذی المقدمه ملازمه به اراده فعلیه به آنچه که مولا مقدمه می داند دارند، یعنی چی؟ اگر این دو با هم ملازمه داشتن، این به آن معنا است که وقتی اراده مولا تعلّق گرفت به بعث به ذی المقدمه، به دنبال آن، باید بعث به ذی المقدمه تحقّق پیدا کند، اراده کرده است کن فیکون باید شود.

اما در ناحیه مقدمه که شما می گوئید بین اراده متعلّق به ذی المقدمه و اراده متعلّق به آنچه که مولا آنه را مقدمه می داند، ملازمه وجود دارد، در مقدمه اراده دوم کجا است؟ در اراده اول مولا اراده کرده و ذی المقدمه تحقّق پیدا کرد. اراده دوم به مقدمه است، چرا مقدمه تحقّق پیدا نکرد؟

به عبارت ساده تر، اگر اراده به بعث ذی المقدمه تحقق پیدا کند، باید بلا فاصله اراده به بعث مقدمه تحقق پیدا کند چون ملازمه است، در حالی که اولی تحقق پیدا کرده است اما دومی نه، این دومی کجا هست پس؟

وقتی مولا می داند دخول سوق برای اشتراء لحم مقدمیت دارد، آیا باید بگوید به سوق داخل شو یا خیر؟ خیر، پس لازمه فرمایش امام این است که اراده فعلی به بعث به ذی المقدمه یعنی اشتراء لحم، لازمه آن اراده فعلی به بعث به مقدمه یا به تعبیر حضرت امام به هر آنچه که مولا مقدمه می داند باشد، با اینکه این نیست، در خارج می بینیم مولا یقین دارد که یک چیزی مقدمیت دارد و اصلا آن را ذکر نمی کند، می گوید برود اشتر اللحم، و اگر آنچه که می گفتید که اراده فعلیه به بعث به ذی المقدمه ملازمه با اراده فعلیه به آنچه مولا مقدمه می داند دارد، با اراده اول، فورا دومی هم باید می آمد در حالی که در خارج این چنین نیست.

پس اینگونه نیست که اگر امر به مقدمات در کنار امر به ذی المقدمه نیامد، امر به ذی المقدمه ناقص باشد. لازمه حرف مرحوم امام این است کسی که می خواهد بگوید اشتر اللحم، فورا بگوید ادخل السوق، در حالی که در خارج اینگونه نیست و اراده به ذی المقدمه تحقق پیدا می کند و اراده به مقدمه تحقق پیدا نمی کند و امر هم ناقص نیست.

سوالمان از مرحوم امام این است که اگر بین دو اراده ملازمه است، به دنبال اراده، بعث به مقدمه نیامده است با اینکه هر دو اراده فعلیت دارند، هم اراده به مقدمه فعلیت دارد و هم اراده به ذی المقدمه فعلیت دارد، اگر این دو ملازمه دارند، با اراده فعلیه به ذی المقدمه، باید اراده به مقدمه هم تحقق پیدا کند که در خارج اینگونه نیست.

نتیجه اینکه اگرچه فرمایش مرحوم امام مطلب دقیقی است و برخی از خصوصیاتی که در مورد ملازمه بیان کرده اند، متین است اما اصل کلام ایشان محل اشکال است، اصل کلام ملازمه بین دو اراده فعلیه است که می گوئیم این اشکال دارد و باید برگردیم به اینکه بگوئیم ملازمه هست بین دو وجوب، یعنی همانطور که مرحوم آخوند خراسان مطرح کردند، ملازمه است بین وجوب ذی المقدمه و وجوب مقدمه که این اشکال به وجود نیاید.

یک سوال این است که چرا به دنبال اراده به متعلق به بعث ذی المقدمه، بعث به مقدمه تحقق پیدا کرده، اما به دنبال آن، بعث به آنچه که مولا به عنوان مقدمه می داند، تحقّق پیدا نکرد؟ این سوالی است.

به نظر می رسد که ما طرفین ملازمه را همان وجوبین قرار بدهیم، یعنی بگوئیم وجوب ذی المقدمه، ملازمه با وجوب مقدمه دارد، یکی وجوب متعلق به ذی المقدمه و دیگری وجوب به آنچه که مولا آن را مقدمه می داند. اما باید به این نکته در اینجا توجه کرد که اگر ما در مورد احکام شرعیه قائل به ملازمه شدیم، ممکن است بگوئیم شارع مقدس ضمن اینکه ذی المقدمه را واجب کرده است، مقدمات را واجب کرده است الا اینکه ممکن است وجوب مقدمه به ما نرسیده باشد، اما هر گاه شارع مقدس ذی المقدمه را واجب می کند، مقدمه را هم بیان کرده است.

اما بحث ما در وجوب مقدمه، فقط در احکام شرعیه نیست که بگوئیم وجوب ذی المقدمه ملازم با وجوب مقدمه است، بلکه بحث ما عام است هم در احکام شرعیه و هم در احکام عرفیه و موالی عرفیه بحث می کنیم. ارباب به نوکرش دستور می دهد، آیا وجوب ذی المقدمه ملازم با وجوب مقدمه هست یا خیر.

اما در باب موالی عرفی که ملاحظه می کنیم، مولا با توجه به اینکه به مقدمیت دخول سوق نسبت به خرید گوشت دارد، در مقام صدور فرمان می تواند مقدمه را مطرح نکند و بگوید اشتر اللحم و هم می تواند مقدمه و ذی المقدمه را مطرح کند و بگوید ادخل السوق و اشتر اللحم.

تا اینجا بحث روشن شد، حال بحث ما چون اختصاص به ملازمه بین دو وجوب شرعی ندارد و در باب احکام موالی عرفیه این بحث جریان دارد، جای این سوال است که مولا وقتی می گوید اشتر اللحم و فقط به ذی المقدمه اشاره می کند و اشاره ای به مقدمه نمی کند و نمی گوید ادخل السوق، طرفین ملازمه عبارت از چیست؟ در احکام شرعی، شارع مقدس وقتی می گوید صلّ وجوب صلّ ملازمه با وجوب طهارت یا وضو دارد، اگر ذی المقدمه را واجب کرده است، مقدمه را هم واجب کرده است منتها یا به ما رسیده یا خیر، در اینجا می گوئیم ملازمه است بین وجوب ذی المقدمه و بین وجوب مقدمه.

در موالی عرفیه مولا می گوید ادخل السوق و اشتر اللحم که در اینجا ذی المقدمه و مقدمه واجب است و ملازمه مبیّن است اما اگر مولا نامی از مقدمه نمی برد و می گوید اشتر اللحم، و ادخل السوق را مطرح نمی کند، اینجا ملازمه بین چی هست؟ ملازمه بین دو وجوب است که اصلا ادخل السوق مطرح نیست.

جواب این سوال را ان شاء الله تعالی فردا مطرح خواهیم کرد.