درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

1403/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمه واجب/ محل نزاع در مقدمه واجب/

عرض شد مرحوم امام خمینی می فرماید که مرحوم آخوند ملازمه را در اینجا مطرح کردند و لکن طرفین ملازمه را مشخص نکردند، در حالی که در اینجا چهار احتمال وجود دارد که مرحوم آخوند نمی تواند به هیچ یک از آنها ملتزم شود.

احتمال اول را جلسه قبل بیان کردیم و تمام شد.

احتمال دوم: طرفین ملازمه عبارت از دو اراده باشد، اراده که به بعث به ذی المقدمه تعلّق گرفته است و اراده دیگری که به بعث به مقدمه تعلّق گرفته است و این دو اراده در ارتباط با مولا است و مراد در این در دو اراده، عمل مولا است، زیرا همانطور که گفتیم بعث و تحریک، عمل اختیاری مولا است و حتما باید مسبوق به اراده و مقدمات اراده باشد، اگر مراد مرحوم آخوند این باشد که طرفین ملازمه، این دو اراده هستند و با توجه به اینکه اراده یک امر قلبی است، بفرماید در عالم لفظ بین این دو اراده، تلازم وجود دارد، اگر این را بگوید، ما در پاسخ آن یعنی ما در پاسخ مرحوم آخوند خواهیم گفت یا می گوئیم:

اولا: اگر دو اراده وجود داشت، چرا اراده متعلّق به بعث به ذی المقدمه در تحقق مراد خودش اثر گذاشت و بعث به ذی المقدمه تحقّق پیدا کرد، اما اراده متعلّق به بعث مقدمه، تاثیری در تحقّق مراد خود نکرد و به دنبال آن بعث به مقدمه تحقّق پیدا نکرد، چرا؟

ثانیا: همانطور که در مورد کارهای مباشری مطرح کردیم، اگر از اراده متعلّق به مقدمه به ترشّح تعبیر شده است، ترشّح به معنای مسبّب بودن، متولّد شدن و معلول بودن نیست، بلکه به معنای تبعیت است و الا اراده متعلّق به مقدمه هم مبادی لازم دارد.

حال در اینجا اگر بخواهد علاوه بر اراده ای که به متعلّق به بعث به ذی المقدمه است، اراده دیگری نیز متعلّق به بعث به مقدمه و به عنوان ملازمه مطرح باشد، علاوه بر اشکال قبل، این اشکال نیز وجود دارد که چه بسا مولا توجه به مقدمیت مقدمه نداشته باشد، اینگونه نیست که هر آمر و مولایی که چیزی را مأمور به قرار می دهد، حتما توجه به مقدمه و مقدمات آن داشته باشد، همانگونه که یک اراده او به ذی المقدمه تعلق می گیرد، اراده ای هم به مقدمه تعلّق بگیرد.

در جایی که مولا توجه به مقدمه ندارد یا بعضی از مقدمات به سبب تعدد آنها مورد غفلت مولا قرار گرفته باشد، چگونه ما می توانیم ادعای ملازمه بین دو اراده را بنمائیم، اگرچه جای اراده نفس انسان است و اراده را نمی توان مشاهده کرد، ولی واقعیت مسئله برای ما معلوم هست که تعلّق اراده به بعث به مقدمه، فرع التفات به مقدمیت مقدم است، و در صورتی که مقدمه یا بعضی از مقدمات مورد غفلت مولا قرار بگیرد، چگونه می شود یا می توان گفت یک اراده فعلیه متعلّق به بعث به مقدمه در نفس مولا وجود دارد، در حالی که اولین مبادی اراده، تصوّر است و تصوّر هم به معنای التفات و توجّه است.

نتیجه این می شود که این احتمال هم مورد قبول نیست، البته این احتمال خلاف ظاهر کلام مرحوم خراسانی نیز می باشد، زیرا ظاهر عبارت، ملازمه بین وجوبین است.

احتمال سوم و چهارم: باید بگوئیم این دو احتمال هم بر مبنای دو احتمال قبلی است، با این تفاوت که در دو احتمال قبلی، طرفین ملازمه را عبارت از دو امر فعلی قرار دادیم، دو وجوب فعلی یا دو اراده فعلی اما در دو احتمال سوم و چهارم، مسئله فعلیت را از طرف مقدمه حذف کرده و به جای آن عنوان تقدیر را می گذاریم و می گوئیم بین وجوب فعلی ذی المقدمه و وجوب تقدیری مقدمه، ملازمه وجود دارد و یا می گوئیم بین اراده فعلیه متعلّقه به بعث به مقدمه و بین اراده تقدیریه متعلقه به بعث به مقدمه ملازمه وجود دارد.

توضیح بیشتر این احتمال سوم و چهارم، سیأتی ان شاء الله تعالی.