1403/07/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مقدمه واجب/ محل نزاع در مقدمه واجب/
بحث ما در این بود که ملازمه هست بین ذی المقدمه و مقدمه، مرحوم حضرت امام به مرحوم آخوند یک اشکال اساسی کرده است و آن اشکالش به کجا می خورد؟ دیروز در مقدمه عرض کردیم تارة انسان فعلی را انجام می دهد و نیاز به مقدمه ندارد و خودش مباشرتا انجام می دهند و تارة خود آن فعل را مباشرتا انجام نمی دهد و در صدد فرمان دادن به عبد و زیردست ها می خواهد آن فعل تحقّق پیدا کند.
حالا اشکال حضرت امام به مرحوم آخوند، این فرض دوم است، یعنی کجاست؟ یعنی جایی است که انسان در صدد است که به دیگری دستور بدهد و به عبید دستور بدهد که او کار را انجام بدهد، مثلا فرض کنید بگوید اشتر اللحم، برو گوشت بخر، اشتر اللحم یک مقدمه دارد که ادخل السوق، در بحث ذی المقدمه و مقدمه مرحوم آخوند فرمود، وجوب ذی المقدمه، ملازم با وجوب مقدمه است.
حالا مرحوم امام به مرحوم آخوند به جایی اشکال می کنند که انسان در صدد است فعلی توسط دیگری تحقق پیدا کند، اشکال را به اینجا وارد می کند.
به عبارت دیگر، فرض اخیر این بود که مولا می خواهد فعلی از ناحیه عبد تحقّق پیدا کند، در اینجا آنچه که مربوط به مولا است و به عنوان فعل اختیاری مولا است، صدور فرمان است.
به عبارت دیگر، بحث و تحریک اعتباری، و عبارت سوم، ایجاب مامور به نسبت به عبد است که همه وظایف مولا است. با توجه به اینکه بعث و تحرّک اختیاری که قبلا گفتیم جانشین بعث و تحرّک حقیقی و تکوینی است، به عنوان فعل مولا قرار می گیرد. بنابراین همین فرمان مسبوق به اراده است، در نتیجه هه مبادی اراده در مورد آن تحقّق دارد.
مولا ابتدا باید بعث و تحریک را تصوّر کند، سپس تصدیق به فایده نماید، ثالثا میل و اشتیاق پیدا کند، عزم را جزم کند تا سرانجام به مسئله اراده ختم شود، اراده کند تا فرمان دهد و پس از تحقق اراده، بعث و تحریک را تارة به صورت کتبی می نویسد اشتر اللحم و اخری به زبان و لفظ می گوید اشتر اللحم، حال وقتی مولا فرمانی را نسبت به عبد صادر کرد و گفت اشتر اللحم، ما می بینیم تحقق اشتراء لحم توسط عبد نیاز به مقدمه دارد، یک مقدمه خارجیه و آن عبارت است از دخول در بازار و داخل شدن مثلا در دکّان غصّابی است، تا داخل مغازه نشود، نمی شود گوشت بخرد، مولا فرمود اشتر اللحم، این مقدمه دارد که مقدمه اش دخول در بازار و دخول در قصابی است.
حضرت امام خمینی می فرمایند مرحوم آخوند در اینجا مسئله ملازمه را مطرح می کند، مثلا می گوید وجوب اشتراء لحم ملازمه دارد با دخول در سوق، این حرف را مرحوم آخوند می زنند ولی مرحوم امام می فرمایند در اینجا مرحوم آخوند ملازمه را مطرح می کند اما طرفین را نشان نمی دهد، یک طرف وجوب ذی المقدمه است، طرف دیگری کدام است؟ گفته اشتر اللحم، ذی المقدمه را فرمان داده، مرحوم آخوند می گوید ملازمه است بین وجوب ذی المقدمه و وجوب مقدمه، خب درست، دو طرف ملازمه چی هست؟ یک طرف ذی المقدمه، طرف دیگر را مولا بیان نکرده است.
در اینجا چهار احتمال وجود دارد که مرحوم آخوند نمی تواند به هیچیک از این موارد اربعه ملتزم شود، نه به احتمال اول و نه احتمال دوم و نه احتمال سوم و نه احتمال چهارم.
احتمال اول: طرفین ملازمه عبارت باشند از وجوب فعلی متعلّق به ذی المقدمه و وجوب فعلی متعلّق به مقدمه باشد. یعنی همانطور که مولا یک بعث فعلی اعتباری نسبت به اشتراء لحم دارد، یک بحث فعلی اعتباری هم نسبت به مقدمه، یعنی دخول ثوب دارد.
به عبارت دیگر، اگر مولا از همان ابتدا دو بعث را در یک عبارت می آورد و می گفت ایّها العبد، ادخل السوق و اشتر اللحم، دو بعث و دو تحریک از ناحیه مولا تحقّق پیدا می کرد، یک بعث فعلی نفسی متعلّق به اشتراء لحم و یک بعث فعلی غیری، متعلّق به دخول سوق، این دو بعث در فعلی بودن و وجوب مشترک هستند، ولی در نفسیت و غیریت اختلاف دارند، عنایت دارید اشتر اللحم وجوب نفسی است و دخول سوق وجوب غیری است. ولی آیا در جایی که مولا ادخل السوق نمی گوید و فقط به ذی المقدمه اشاره می کند و می گوید اشتر اللحم و یک وجوب فعلی به اشتراء لحم دارد و متعلّق می کند، طرف ملازمه چیست؟ مولا غیر از اشتراء لحم چیزی دیگری نگفته است، شمای آخوند می گوئید ملازمه است بین اشتراء لحم، و چی؟ طرف دیگر را مولا نگفته است، اگر نگفته چگونه می گوئید ملازمه است بین اشتراء لفظ و دخول سوق، دخول سوقی در کار نیست.
سوال می شود مرحوم آخوند طرف ملازمه چیست؟ ظاهرا عبارت مرحوم آخوند این است که ملازمه بین وجوب فعلی ذی المقدمه و وجوب فعلی مقدمه است، ولی سوال می شود آیا وجوب فعلی مقدمه کجاست؟ مولا که نفرموده، شما وجوب فعلی مقدمه را از کجا در آوردید، اشتر اللحم گفت، ولی اخل السوق را نگفت. این وجوب مقدمه از کجا آمده؟
فرض این است که از ناحیه مولا فقط وجوب فعلی ذی المقدمه مطرح شده است، این غیر از مسئله ملازمه بین حکم عقل و شرع است، در ملازمه بین حکم عقل و شرع گفته شد هر جا عقل حکمی داشت، کشف می کنیم شارع هم در آن زمین حکم دارد، ما حکم به العقل، حکم به الشرع، ولی ممکن است حکم به ما نرسیده باشد و ما از طریق حکم عقلی، حکم شرع را کشف کنیم. اما در اینجا فرض این است که غیر از اشتر اللحم، چیزی از ناحیه مولا صادر نشده است، مرحوم امام سوال می کند، آیا شما می گوئید این فرمان اشتر اللحم ناقص است و مولا باید حتما کنار آن و همراه آن ادخل السوق را بیان کند، این را می گوئید؟ روشن است که نمی توان چنین چیزی را ملتزم شد، مولا گفته اشتر اللحم، مرحوم آخوند بگوید ناقص است، لازمه اش این است که همه اوامر ناقص باشد.
حتی در صورتی که مولا توجه به مقدمه دارد، ضرورتی ندارد که مقدمه را در کنار ذی المقدمه مشمول الزام و ایجاب خود قرار بدهد، با وجود اینکه مولا می داند اشتراء لحم بدون دخول در سوق امکان ندارد، ولی عقل و عقلاء او را الزام نمی کنند که حتما باید فرمان دومی نسبت به دخول ثوب هم صادر نماید.
پس وقتی بیش از یک فرمان و یک وجوب از ناحیه مولا صادر نشده است، چگونه می توان گفت بین وجوب فعلی ذی المقدمه و وجوب فعلی مقدمه، ملازمه تحقق دارد، در حالی که ما می بینیم یکی از این متلازمین که اشتراء لحم باشد تحقق دارد. اما نسبت به ملازم دیگر، قطع و یقین به عدم تحقق آن داریم.
خلاصه فرمایش حضرت امام به مرحوم آخوند خراسانی این شد که شما که می گوئید ملازمه است بین وجوب فعلی ذی المقدمه و وجوب فعلی مقدمه، خب، اما سوال این است که مولا یک فرمان داده که اشتر اللحم، ذی المقدمه بر عبد واجب است، اما اینکه می گوئید ملازمه است بین وجوب فعلی ذی المقدمه با وجوب فعلی مقدمه، طرف دوم ملازمه که مقدمه است، از کجا آوردید. اگر بگوئید این امر ناقص است و ادخل السوق ذکر نشده است، این را کسی نگفته است.
پس نمی توانیم بگوئیم بین وجوب فعلی ذی المقدمه با وجوب فعلی مقدمه ملازمه است، این قابل تصوّر و حل نیست و قابل قبول نمی شود.
احتمال دوم ان شاء الله سیأتی.