1403/07/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مقدمه واجب/ محل نزاع در مقدمه واجب/
عرض کردیم مرحوم حضرت امام یک اشکال مهمی را بر مرحوم آخوند کرده است در رابطه با وجوب مقدمه و ما ناگزیر هستیم تمام فروضی که در رابطه با فرمایش ایشان است را بیان کنیم تا اینکه اشکال حضرت امام روشن شود.
مطلب به اینجا رسید جایی که انسان اراده می کند عمل را خودش مباشرتاً انجام دهد، خود این بر دو قسم تقسیم می شود:
قسم اول: گاهی این عمل نیاز به مقدمه ندارد، یعنی به محض اینکه انسان اراده کند، مرادش تحقق پیدا می کند که این قسم را دیروز را مفصّلا بحث کردیم.
قسم دوم: انسان اراده می کند عمل را مباشرتاً انجام بدهد، ولی تحقّق آن عمل در خارج بدون مقدمه امکان ندارد، مثل اینکه انسان اراده می کند بودن در پشت بام را، اراده می کند که در پشت بام باشم، ولی به محض اراده در پشت بام قرار نمی گیرد، نیاز به مقدمه دارد، مقدمه اش چیست؟ نصب ثلّم است، نربان گذاشتن است، پس وقتی پشت بام بودن را اراده می کند، وقتی همه مقدّمات اراده که در قسم اول بیان کردیم از قبیل تصوّر، تصدیق به فایده، میل، عزم، جزم، اشتیاق تا همه این مبادی تحقق پیدا کند، در یک صورت اراده خلق می شود، متعلّق این اراد، عبارت است بودن در پشت بام، اما اینجا اینجوری نیست که به مجرّد تعلّق اراده به بودن در پشت بام، فورا بودن در پشت بام تحقّق پیدا کند، بلکه تحقق این مراد، توقّف بر یک مقدمه خارجیه دارد و آن عبارت است از نصب ثلّم و نربان.
ولی آیا در اینجا در رابطه با نصب نردبان، چه واقعیتی تحقق دارد؟ به عبارت دیگر و ساده تر حکم نصب نردبان چیست؟ یا بگوئیم نصب نربان در رابطه با ذی المقدمه چه محلی از اعراب دارد. از مرحوم آخوند می پرسیم، ایشان می فرماید در اینجا «یترشّح من الارادة متعلّقة بذی المقدمة ارادة متعلّقة بالمقدّمة» یعنی مرحوم آخوند می فرماید از اراده ای که به ذی المقدمه تعلّق پیدا کرده (اراده بر پشت بام بودن) اراده ای به مقدمه ترشّح پیدا می کند. حال سوال این است که مقصود آخوند از این ترشّح چیست؟ از این یترشّح چه می باشد؟
باید گفت منظور مرحوم آخوند و معنایی که مورد نظر ایشان است، این است که یترشّح عبارت از یتولّد است، یعنی از اراده به ذی المقدمه، اراده به مقدمه متولّد می شود، یا از اراده به ذی المقدمه، اراده به مقدمه ترشّح می کند، آیا این منظورش است؟ یعنی گویا اراده نصب نربان نیازی به مبادی ندارد و به مجرّد تعلّق اراده به بودن بر پشت بام، بدون هیچ مقدمه ای، اراده ای هم به نصب نربان تعلّق می گیرد، این منظور است.
و به عبارت دیگر، آیا مرحوم آخوند می خواهد بگوید همانطور که بین اراده متعلّق به ذی المقدمه و خود ذی المقدمه، واسطه ای و فاصله ای وجود ندارد، بین اراده متعلّق به ذی المقدمه و اراده متعلّق به مقدمه هم فاصله و واسطه این وجود ندارد. و هنگامی که ذی المقدمه اراده شد، بدون هیچ اختیاری مقدمه هم اراده خواهد شد، آیا این منظور مرحوم آخوند است؟
ظاهر یترشّح این است که به محضی که انسان اراده به پشت بام کرد، اراده به نصب نردبان هم کرد، و فاصله ای بین اراده این دو نیست، ظاهر یترشّح همین است، چون معنای ترشّح، تولّد است. وقتی آبی از جایی می ریزد، قطراتی به جایی ترشّح می کند، می گوئیم اراده از ذی المقدمه به مقدمه ترشّح کرده است، هیچ فاصله ای نیست مثل عدم فاصله بین آبشار و ترشّحات قطرات. یعنی قطرات از آبی است که پاشیده شده است.
این معنا اگرچه ظاهر عبارت مرحوم آخوند است، اما واقعیت مسئله این نیست، بلکه واقعیت مسئله، چیز دیگری است، واقعیت مسئله این است که اراده نیاز به مبادی دارد، و همانطور که اراده ذی المقدمه مبادی لازم دارد، اراده مقدمه هم مبادی لازم دارد، ولی فرق بین ذی المقدمه و مقدمه در مسئله، تصدیق به فایده است، تصدیق به فایده در ارتباط با ذی المقدمه، به عنوان غرض اصلی خود انسان مطرح است، ولی در ارتباط با مقدّمه به عنوان غرض اصلی مطرح نیست، بلکه به عنوان تمکّن از وصول به غرض اصصلی مطرح است.
بنابراین صرف اینکه فایده مقدمه به عنوان غرض اصلی نیست، موجب این نمی شود که در باب مقدمه، مبادی اراده مورد نیاز نباشد.
پس فرق بین آنچه استفاده کردیم از مرحوم آخوند با این کلام چی بود؟ از ظاهر کلام مرحوم آخوند این بر می آمد بین اراده به ذی المقدمه و اراده مقدمه هیچ فاصله ای وجود ندارد، گفتیم این ظاهرش است اما باطنش این است که هر اراده ای نیاز به مبادی دارد، مبادی یعنی چی؟ تصوّر، تصدیق به فایده، میل، جزم، اشتیاق و... همانطور که اراده به ذی المقدمه نیاز به مبادی دارد، اراده به مقدمه هم نیاز به مبادی دارد و تا مبادی تحقّق پیدا نکند، به اراده ختم نمی شود.
نتیجه این است همانطور که اراده ذی المقدمه ناشی از مبادی اراده است، اراده مقدمه هم ناشی از مبادی است، تا مبادی تحقق پیدا نکند، اراده خلق نمی شود، چه در ذی المقدمه و چه در مقدمه و تنها فرق بین این دو، در اصلی و تبعی بودن است، در ذی المقدمه مسئله اصلی است، ولی در مقدمه تبعی است.
بنابراین اینی که مرحوم آخوند فرمودند یترشّح به معنای یتولّد است، این حقیقت ندارد، یترشّح به معنای یتولّد نیست، بلکه به معنای این است که اراده مقدّمه، اراده نصب ثلّم، تابع ذی المقدمه است و مقدمه و اراده به مقدّمه بعد از و پس از اراده ذی المقدمه تحقّق پیدا می کند.
حال بعد از روشن شدن این مطلب، باید به سراغ بیان اصل اشکال مرحوم امام خمینی به مرحوم آخوند خراسانی برویم و ببینیم اصل اشکال امام به صاحب کفایه چیست.
بیان اشکال ان شاء الله تعالی سیأتی.