1403/07/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مقدمه واجب/ محل نزاع در مقدمه واجب/
بحث در این است که علاوه بر اینکه لزوم عقلی مقدمه مسلّم است، آیا مقدمه واجب دارای وجوب شرعی مولوی هم هست یا خیر؟ در این صورت بر اساس بیان مرحوم آخوند که محل نزاع را عبارت از ملازمه قرار داده، و ملازمه را هم عبارت از عقل دانسته است، سوال این است که دو طرف ملازمه چیست؟
طرفین ملازمه عبارت از وجوب شرعی مولوی ذی المقدمه از یک طرف، وجوب شرعی مولوی مقدمه از طرف دیگر است.
بنابراین محل نزاع به این صورت می شود که از نظر عقل، بین وجوب شرعی مولوی ذی المقدمه و وجوب شرعی مولوی مقدمه، ملازمه ای تحقق دارد یا خیر؟
پس ملازمه، عقلیه است ولی طرفین ملازمه شرعی است، یکی وجوب شرعی مولوی ذی المقدمه است و دیگری وجوب شرعی مولوی مقدمه است.
البته روشن است که نفسی بود و غیری بودن وجوب مقدمه، جهت دیگری است. نفسی و غیری بودن هم با شرعی بودن متناسب است و هم با مولوی بودن سازگار است. یعنی وجوب شرعی مولوی، گاهی نفسی است، مثل وجوب ذی المقدمه و گاهی غیری است مثل وجوب مقدمه، به عبارة الاخری، نزاع در مقدمه واجب، مربوط به وجوب شرعی مقدمه، علاوه بر لابدیت عقلیه است، ولی در عین حال با توجه به اینکه در باب مقدمه واجب، بحث ملازمه مطرح است، این ملازمه باید از طریق عقل استفاده شود، مسئله اصولیه عقلیه، ارتباط به باب الفاظ و باب دلالات لفظیه پیدا نمی کند، بحث مقدمه واجب، جزء مباحث الفاظ علم اصول هم نیست، بلکه جزء مباحث عقلیه علم اصول است.
وقتی ما بحث می کنیم که القطع حجةٌ، حاکم به حجیت قطع، عبارت از عقل است و این بحث به عنوان بحثی عقلی مطرح است، در باب ملازمه هم همین طور است، حاکم به ملازمه در فرض حکم به ملازمه، چیزی جز عقل نیست.
لذا مرحوم آخوند به صاحب معالم رحمة الله علیه اعتراض کرده است و می فرماید صاحب معالم مسئله مقدمه واجب را در ردیف مباحث الفاظ مطرح کرده است و این قرینه بر این است که با مسئله، به صورت یک مسئله لفظی برخورد کرده است و در مقام استدلال هم وقتی می خواهد وجوب مقدمه واجب را انکار کند، می گوید هیچیک از دلالات ثلاث (مطابقه و التزام و تضمّن) دلالت بر وجوب مقدمه نمی کنند، لذا مقدمه واجب، واجب نیست.[1]
آخوند خراسانی این استدلال معالم را شاهد دیگری گرفته بر اینکه این بزرگوار با مسئله مقدمه واجب، به عنوان یک بحث لفظی برخورد کرده است و اگر بحث لفظی شد، باید ببینیم که آیا دلالت مطابقی یا تضمنی یا التزامی هست یا خیر، در حالی که اگر مسئله، عقلی باشد، ربطی به باب دلالات ندارد.[2]
ان قلت: اینجا یک اشکالی می شود به مرحوم آخوند وارد کرد یا وارد است و آن اشکال این است که در ابتدای امر به نظر می رسد قسمت اول اشکال بر خود مرحوم آخوند هم وارد است، چرا؟ زیرا ایشان هم مسئله مقدمه واجب را در ردیف مباحث الفاظ مطرح کرده است.
قلت: جواب از اشکال این است که مرحوم آخوند می تواند از خود دفاع کند و بگوید هر چند من مسئله مقدمه واجب را در بحث الفاظ مطرح کردم، ولی متذکّر شدم و گفتم این مسئله، مسئله لفظی نیست، در حالی که در کلام صاحب معالم رحمة الله علیه چنین تذکّری وجود ندارد.
نکته دیگری وجود دارد که برای توضیح کلام مرحوم آخوند، لازم است به آن اشاره شود که دیگر وقت نیست ان شاء الله جلسه آینده بیان خواهد شد.