درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

1403/06/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اجزاء / اجزاء در اصول عملیه / استصحاب

مورد ششم: اجزاء استصحاب

ششمین مورد از موارد اجزای اصول عملیه، استصحاب است. مهمترین اصل از اصول عملیه، عبارت از استصحاب است، محققین و بزرگان اصولیین، استصحاب را به عنوان یک اصل شرعی می دانند نه اصل عقلی و حتی به عنوان اصل عقلایی هم نمی دانند که گفته شود لا تنقض الیقین بالشکّ، ارشاد به استصحابی دارد که بین عقلاء مطرح است.

دلیل اینکه استصحاب به عنوان یک اصل شرعی است، روایات معتبری است که در آنها فرموده اند لا تنقض الیقین بالشکّ که بعضی از روایات مثل صحیحه اول زراره، در مورد شک در مقام وضو وارد شده است و بعضی مثل صحیحه دوم و سوم زراره، در مورد شک در بقای طهارت ثوب وارد شده است.

حال اگر ما در اول ظهر شک کردیم که ایا وضویی که ظهر داشتیم، باقی است، در این صورت چنانچه طهارت را استصحاب کردیم و با استناد به آن نماز خواندیم و بعد در وقت یا خارج آن معلوم شد که هنگام نماز، طهارت نداشته ایم، آیا نمازی که خوانده ایم مجزی از واقع است به گونه ای که اعاده یا قضاء لازم نداشته باشد یا مجزی نیست؟ از لا تنقض الیقین بالشک، چه استفاده ای می شود؟

برای جواب این مسئله باید ببینمی لا تنقض الیقین بالشکّ به چه معنا است:

احتمال اول: لا تنقض الیقین بالشک می خواهد بگوید انسان شاکی که حالت سابقه یقینی داشته، شارع هنوز آن را متیقّن می داند به یقین تعبدی نه یقین وجدانی.

احتمال دوم: لا تنقض الیقین بالشک می خواهد بگوید همان آثاری که در زمان یقین بر متیقّن بار می کردید، الان که شک دارد، همان را بار کند، به عبارت دیگر لا تنقض الیقین بالشک، نمی خواهد ما را هر چند به حسب ظاهر، متیقّن فرض کند، بلکه می خواهد بگوید آثار متیقّن را به واسطه شک نقض نکن.

بنابراین بنا بر هر دو احتمال، ما همان چیزی را که در ارتباط با حکومت قاعده طهارت نسبت به دلیل صلّ مع الطهارة بیان کردیم، مطرح می کنیم. خلاصه حرف این بود که قاعده طهارت می خواهد طهارت ظاهریه را جعل کند و شارع می خواهد بگوید در صورتی که شما شک در طهارت، شک در طهارت یا نجاست چیزی داشتید، می توانید آثار حکومت را بر آن بار کنید.

حال ما اگر در طهارت و نجاست ثوبی شک داشتیم، یکی از آثار طهارت این است که می توانیم در آن ثوب نماز بخوانیم، روشن است که شارع با وجود این حرف نمی تواند طهارت واقعیه را شرط نماز بداند، زیرا نمی تواند از یک طرف طهارت واقعی را شرط بداند و از طرف دیگر، دخول در نماز با لباس مشکوک الطهاره و النجاسة را اجازه بدهد، عرف وقتی با دلیل صلّ مع الطهارة و قاعده طهارت را می بیند، قاعده طهارت را مفسّر دلیل صلّ مع الطهارة می داند و گویا شارع با قاعده طهارت می گوید درست است ظاهر صلّ مع الطهارة اشتراط طهارت واقعیه است ولی می خواهم برای شما توسعه بدهم و نماز با طهارت ظاهریه را مجری بدانم و عین این بیان را برای استصحاب در جلسه آینده ان شاء الله تعالی بیان خواهیم کرد.