99/12/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: النواهي/اجتماع الأمر و النهي /اصولی بودن بحث
بحث در این بود که آیا مسئله اجتماع امر و نهی یک مسئله اصولی است یا یک بحث کلامی است یا فقهی؟ این مطلب را آخوند در کفایه بحث کرده است. برخی مانند صاحب فصول که این مباحث را خیلی مفصل دارد ولی این بحث را مطرح نکرده است، یعنی برای صاحب فصول مسلم بوده است که بحث اجتماع امر و نهی یک بحث اصولی است. گفته شد که روشن است که بحث فقهی نیست یعنی نمیخواهیم بحث کنیم که نماز در دار غصبی صحیح است یا باطل؟ این مثالی برای بحث است. کما اینکه بحث کلامی هم نیست و توضیح دادیم که چرا بحث کلامی نیست.
کلام آیتالله خویی و پاسخ استاد
اینکه بعضی مانند آیتالله خویی گفتهاند: بحث کلامی بحثی است که مبدأ و معاد در آن مطرح باشد و بحث اجتماع امر و نهی بحث مبدأ و معاد نیست، لذا بحث کلامی نیست. اگر کسی بگوید بحث اجتماع امر و نهی بحث این است که روز قیامت عذاب میبیند یا ثواب؟ چراکه اگر این نماز صحیح است ثواب دارد و اگر نماز باطل است عذاب دارد. جواب این است که اینها تکلف است، زیرا اگر اینطور باشد باید همهچیز را بحث کلامی بدانیم حتی قالی باقی، چون میتوان بحث کرد که اگر قربة الی الله قالی میبافد ثواب میبرد و اگر با فلان نیت گناه میکند.
لکن اصل این کلام نادرست است. اینکه کسی خیال کند هر چیزی که بحث مبدأ و معاد است بحث کلامی است و تمام مباحث کلام درباره مبدأ و معاد است، اشتباه است؛ زیرا مباحث مربوط به نبوت خاصه یا امامت خاصه مباحث کلامی است. اصلاً فرق بین فلسفه و کلام چند چیز است که یکی از آنها این است که اگر بحث امامت یا نبوت عامه باشد بحث فلسفی است و اگر بحث نبوت یا امامت خاصه باشد بحث کلامی است درحالیکه بحث مبدأ و معاد نیست. علاوه بر اینکه مباحثی در کلام هست مانند امور عامه مانند بحث ماهیت و بحث مقولات عشر و بحث حدوث و قدم و سبق و لحوق که بحث مبدأ یا معاد نیستند. اولین بحث کتابهای کلامی بحث نظر است (فی وجوب النظر)، یعنی در علم کلام گفته میشود که اصل فکر کردن واجب است درحالیکه این بحث نه بحث مبدأ است نه بحث معاد. بلکه ملاک خاصی دارد.
جایگاه اجتماع امر و نهی در اصول
بعضی گفتهاند: بحث اجتماع امر و نهی جزء مبادی تصوریه یا جزء مبادی تصدیقیه است؛ حال مبادی تصوریه احکام یا مبادی تصدیقیه احکام یا مبادی تصوریه علم اصول یا مبادی تصدیقیه علم اصول.
ابتدا توضیحی درباره مبادی تصوریه و مبادی تصدیقیه که اینها به چه معنا هستند بعد ببینیم بحث اجتماع امر و نهی جزء کدامیک است. مبادی تصوریه این است که وقتی شما یک پایاننامه مینویسید ابتدا واژههای کلیدی را ذکر میکنید و مفردات عنوان را بحث میکنید. مثلاً کسی میخواهد درباره وجوب نماز جمعه در زمان غیبت پایاننامه بنویسد. ابتدای پایاننامه بحث میکند که اصلاً غیبت به چه معناست؟ آیا غیبت یعنی وقتی امام زمان پیدا نیست یا غیبت یعنی امام زمان پیداست اما شناختهشده نیست؟ این مبادی تصوری است. توضیح کلمات و واژههای کلیدی عنوان، مبادی تصوریه است. یا اینکه بحثی مطرح میشود با عنوان بیان مسئله یعنی توضیح اینکه مشکل کجاست و این پایاننامه میخواهد چه مشکلی را حل کند؟ یا سؤال اصلی و سؤالات فرعی یا پیشفرضهای بحث، اینها مبادی تصوریه هستند. بهعبارتدیگر چیزی که باعث میشود انسان علی بصیرة وارد بحث شود، مبادی تصوریه است. در انتهای حاشیه ملا عبدالله با عنوان بحث رئوس ثمانیه آمده است که میگفت تا اینها را انسان در نظر نگیرد اصلاً بحث را تصور نکرده است و خودش نمیداند که بحث چیست.
اما مبادی تصدیقی، مثلاً کسی میخواهد توحید یا تفسیر قرآن یا فقه و اصول بحث کند؛ ابتدا باید این را مشخص کند که طرفدار مکتب تفکیک است یا طرفدار فلسفه، طرفدار اخباریهاست یا طرفدار اصولیها، باید موضعش را مشخص کند. اگر از اول موضعش را مشخص کرد و گفت من طرفدار مکتب تفکیک است یعنی فلسفه را قبول ندارد و استدلال فلسفی را نمیپذیرد، یا اینکه گفت من مخالف مکتب تفکیک است یعنی استدلال فلسفی را میپذیرد. این مبادی تصدیقی است. اگر کسی اخباری مسلک بود یعنی نباید بحث اصولی پیش آورد اما اگر اخباری نبود بحث اصولی را قبول دارد. مبادی تصدیقی یعنی اموری که از ابتدا مشخص میکند چگونه باید استدلال کرد. بهعبارتدیگر مبادی تصدیقی یعنی چیزهایی که لوازم و ملازمات براهین را بیان میکند.
آیتالله خویی معنای مبادی تصوری و مبادی تصدیقی را طوری بیان کرده است که به نظر میرسد صحیح نباشد.
با توجه به این توضیح واضح است که بحث اجتماع امر و نهی از مبادی احکام نیست؛ چون مبادی تصوریه توضیح مفردات و واژهها است و بحث اجتماع امر و نهی چنین نیست. کما اینکه بحث درباره مبادی تصدیقی نیست یعنی نمیخواهیم روش استدلال را بحث کنیم بلکه بحث درباره خود استدلال است، یعنی میخواهیم استدلال عقلی کنیم که آیا اجتماع امر و نهی جایز است یا خیر؟ لذا بحث نه جزء مبادی تصوریه است نه جزء مبادی تصدیقیه.
اصولی بودن بحث
این درست نیست که کسی بگوید: بحث اجتماع امر و نهی مقدمه برای یک بحث دیگر اصولی است یعنی مقدمه است برای بحث دلالت نهی بر فساد؛ درست این است که ابتدای بحث اصول گفته شد موضوع علم اصول همان است که آیتالله بروجردی فرموده است که موضوع علم اصول الحجة فی الفقه است. فقط گفتیم این الحجة فی الفقه به معنای حجت به حمل اولی ذاتی نیست بلکه به معنای شایع صناعی است. مثلاً نتیجه بحث حجیت خبر واحد این است که الخبر حجة، بعد در فقه میگوییم وجوب نماز جمعه مدلول این خبر است و الخبر حجة پس این وجوب حجت است. حمل شایع صناعی یعنی کلمه حجت ملاک نیست بلکه ما یحتج به ملاک است. حاجی سبزواری در شرح منظومه میفرماید: الحجة ما یقرن بقولنا لانه، یعنی هر چیزی که کنار کلمه لان قرار میگیرد حجت است. در این صورت بحث اجتماع امر و نهی بحث اصولی است، چون اگر برفرض در اصول گفته شود که اجتماع امر و نهی محال است، در فقه گفته میشود که این صلات متعلق نهی است و باطل است لان اجتماع الامر و النهی لا یجوز. مقصود این است که بعضی گفتهاند نتیجه بحث اجتماع امر و نهی الحجة نمیشود، حرف باطلی است. الحجة مفهومی نیست اما الحجة مصداقی است.