99/11/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: النواهي/مادة النهي /معنای نهی
نواهی
معلوم نیست از کجا در کتابهای اصول رسم شد که کلمه اوامر و نواهی را بهصورت جمع به کار ببرند ولی در بحثهای دیگر مانند عام و خاص یا مطلق و مقید بهصورت مفرد آمده است. قدیمیها هم که این بحثها را مطرح میکردند بهصورت امرونهی به کار میبردند. جلسه قبلی گفته شد که اوامر قطعاً غلط است، جمع امر، اوامر نمیشود. جمع نهی هم یا مناهی میشود و یا نُهوی میشود. احتمال دارد که کلمه نهی مصدر باشد و مصدر گاهی به معنای اسم فاعل است و گاهی به معنای اسم مفعول. اگر نهی به معنای ناهی باشد، جمعش نواهی میشود، مانند ناصر که جمعش نواصر میشود. این در حالی است که در اصول کاری به ناهی ندارند و آن را مصدر معنا میکنند.
نکته دیگر این است که در قرآن و روایات هست که به فعل چیزی امر کرده و از ترک آن نهی کرده است. مثلاً اگر حدیثی بگوید «صل» و حدیث دیگری بگوید «لا تترک الصلاة» که هم امر به فعل است و هم نهی از ترک، با توجه به اینکه دو تکلیف نداریم که نماز واجب است و ترک نماز حرام است (این همان کلام کعبی است)، در چنین مواردی باید از ظاهر یکی دستبرداریم. یا باید بگوییم غیبت حرام است یا باید بگوییم ترک غیبت واجب است. یا باید بگوییم فعل نماز واجب است یا باید بگوییم ترک نماز حرام است.
معنای نهی
از قدیم معروف بوده است که آیا نهی، طلب ترک یا طلب عدم است؟
صاحب معالم فرموده است: نهی برای نفس ان لاتفعل است یا برای کف النفس است. اگر نهی کف نفس باشد، خودداری امر وجودی است، اما برای نفس ان لاتفعل باشد، امر عدمی است.
در امر گفته شد، امر به معنای طلب نیست و امر شیطان را شاهد همین مطلب آوردیم که زینت دادن، امر است. نهی هم بد جلوه دادن است. اگر کسی ظرف میوهای را جلوی دیگری بگذارد و یک تابلوی اسکلت که ضربدر دارد روی آن بگذارد، معنایش این است که دست نزن. این طلب ترک نیست بلکه قبیح نشان دادن صحنه است، کما اینکه امر زیبا نشان دادن صحنه است، نهی تقبیح یک صورت است.
کلام امام خمینی در معنای نهی
در بحث اوامر این کلام را از امام خمینی رضوان الله علیه نقل کردیم، در بحث نواهی هم این را تکرار کرده است. امام خمینی فرموده است: قبلاً هم گفته بودیم که عدم قابل طلب نیست، حتی چیزهایی که درباره عدم میگوییم مفهوم عدم است نه مصداق عدم. نمیتوان گفت صیغه نهی بر طلب عدم و ترک وضع شده است. اگر کسی بر فرض بگوید نهی برای طلب عدم است، مجاز است نه حقیقت. اینکه بگوییم نهی برای طلب عدم است درست نیست. امام خمینی میفرماید: نهی همان است که در فارسی میگوییم نزن (لاتضرب) یعنی اینکه نهی روی ماهیت رفته است نه اینکه روی عدم یا فعل رفته باشد.
قبلاً گفتیم که امام خمینی میفرماید عدم مضاف با عدم مطلق فرقی ندارد و بهرهای از وجود ندارد. پس وقتی میگوید ترک غیبت یا ترک نماز، عین همان عدم مطلق است و قابل طلب نیستند.[1]