99/11/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأوامر/موارد دیگر امر /جملات امر بدون صیغه یا ماده افعل در آیات و روایات
اولین بحث اصول بعد از مقدمه، بحث اوامر است. معلوم نیست چه کسی اولین مرتبه اوامر گفته است. جمع امر به اوامر قطعاً اشتباه است. بهاحتمالزیاد باید فارس باشد کسی که گفته است بحث اوامر. امر بر وزن فَلس است که جمع آن فلوس میشود و جمع امر هم امور میشود. اینکه گفتهاند اگر امر به معنای هیئت افعل باشد جمع آن اوامر است و اگر به معنای شأن و کار باشد جمع آن امور است، صحیح نیست و مدرکی ندارد. از نظر لغت و ادبیات قطعاً غلط است که جمع امر، اوامر باشد. نواهی هم همینطور است و جمع نهی مناهی میشود.
اولین مطلب این است که آیا امر دلالت بر وجوب میکند؟ بعد تقسیمات امر.
جلسه قبل گفته شد که کتابهای اصول میگویند یک ماده امر (اَمَر، یأمرُ، آمر و ...) داریم و یک صیغه امر که همان هیئت افعل است داریم و یک جمله خبریه در مقام انشاء داریم که معمولاً این مثال را میزنند که اگر شارع درجایی فرمود «یعید الصلاة» یعنی «اعد الصلاة». درحالیکه امرهایی داریم که هیچیک از این سه مورد نیست.
توضیحی پیرامون معنای امر
جلسه قبل چند آیه قرآن قرائت شد که ﴿وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ﴾[1] و ﴿الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ﴾ [2] و آیات دیگر که در آن امر شیطان است. این هم واضح است که امر شیطان اینگونه نیست که بگوید این کار را بکن، و هرکسی وجدانا مییابد صحنه گناهی که پیش میآید شیطان نمیگوید این کار را بکن. اگر امر از یک آمر است که علو یا استعلاء دارد، معلوم است که شیطان اینگونه نیست، چون شیطان جایگاه برتر ندارد؛ إ﴿ِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا﴾[3] . (نحل/99) یا در قرآن آمده است که شیطان میگوید: ﴿وَ ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ﴾[4] . (ابراهیم/22) شیطان سلطان ندارد ولی امر دارد، امر شیطان همان تزیین یا وسوسه یا خواطر نفسانی است.
این سؤال پیش میآید که اگر امر به معنای تزیین باشد، وقتی قرآن میفرماید: ﴿إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ﴾[5] باید اینگونه باشد «یامر لکم السوء و الفحشاء» چون امر به معنای زینت است و معنایش اینگونه میشود «یزین لکم السوء و الفحشاء» چون تزیین را با لام متعدی میکنند. بنابراین بهتر این است که بگوییم امر نه به معنای دستور است و نه به معنای تزیین و نه به معنای وسوسه، بلکه امر را به خواستن معنا کنیم. مثلاً اگر مولایی با اشاره چشم یا با اشاره دست به عبد بگوید بیا، این امر حساب میشود. آنچه در اصول بحث میکنند همیشه امر قولی است چه ماده امر باشد چه هیئت امر، درحالیکه اشاره قول نیست و عرفا اشاره را امر میدانند.
مسائل دخیل در دلالت امر بر وجوب
اینکه امر بر وجوب دلالت میکند، درست نیست؛ زیرا صیغه یا ماده امر لغةً بر وجوب وضع نشده است. بهترین شاهد بر اینکه صیغه امر بر وجوب نیست این است که اگر خدای متعال امر کند به صلاة و بگوید «صلِّ»؛ یا به مکلف میگوید یا به کودک مراهق (دوازده یا سیزده ساله که هنوز به سن بلوغ نرسیده است)، قطعاً دلالت بر وجوب نمیکند. کلمه صل وقتی به بالغ گفته میشود یک معنا دارد و به غیر بالغ یک معنای دیگر دارد؟! در این صورت مشترک لفظی میشود که قطعاً درست نیست. اینکه فرق است بین بالغ و غیر بالغ، درحالیکه این کلمه یکجور به کار میرود. از جنبه موضوع هم فرق میکند. اگر کسی به دیگری بگوید یک لیوان چایی بیاور و به دیگری بگوید یک لیوان شراب بیاور. در هر دو بیاور صیغه امر است اما در یکی دلالت بر وجوب میکند و در دیگری دلالت بر وجوب نمیکند. شاهدش اینکه قرآن میفرماید: ﴿وَ لا تُطيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفينَ﴾[6] یعنی اگر امر به بدی و اسراف بود نباید اطاعت کرد، یا اینکه در منافقین میفرماید: ﴿يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ﴾[7] . پس اینکه متعلق امر چیست در دلالت امر دخالت دارد. لذا میتوان نتیجه گرفت که صیغه امر یا ماده امر دلالت بر وجوب نمیکند، اولاً باید دید امر کننده کیست و ثانیاً امر شونده کیست و ثالثاً به چه چیزی امر شده است. اگر این سه مورد را در نظر بگیریم بعد میتوانیم بگوییم امر دلالت بر وجوب میکند ای خیر. این دلالت بر وجوب هم به معنای دلالت صیغه امر بر وجوب نیست، چون هیچ کتاب لغتی نگفته است که امر بر وجوب وضعشده است، بلکه اگر هم امر بر وجوب دلالت کند، به معنای اقتضای مولویت و عبودیت است. اگر امر کننده رئیس است و امر شونده باید حرف او را گوش کند، اگر چیزی گفت بر وجوب دلالت میکند. یعنی وجوب از صیغه افعل استفاده نمیشود بلکه از اینکه امر کننده حق ولایت دارد استفاده میشود.
در بحث اوامر باید این بحث مطرح شود که من له الولایة، یعنی دولت و ... ولایت دارد یا خیر. یک بحث هم مطرح شود که مأمور شرایط اهلیت تکلیف را دارد یا خیر. بحث سوم هم اینکه ماموربه چی باشد، آیا هر چیزی را دولت گفت باید اطاعت کرد یا خیر؟
موارد دیگر امر
بعد باید بحث کنیم چیزهایی که نه ماده امر است و نه صیغه امر و نه جمله خبریه در مقام انشاء، مثلاً «لاتترک» که امر است، نه اینکه نهی از ترک باشد. موارد دیگری هم در تفاسیر قرآن یا در کتابهای فقه الحدیث آمده است. قرآن میفرماید: ﴿الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ﴾[8] قطعاً این آیه در مقام این است که هنگام مصیبت این جمله را بگویید، درحالیکه نه ماده امر است و نه هیئت امر و نه جمله خبریه در مقام انشاء. از این آیه هم استفاده میشود که گفتن استرجاء مستحب است. در تفسیر در ذیل این آیه میگویند: «معناه الامر». در اصول نیامده است که چیزی که معنای امر را داشته باشد، بحث کرده باشد.
این حدیث است که در رسالهها مینویسند: «نماز مثل جوی آبی است که هر کس در آن شستشو کند دیگر چرک گناه بر او نمیماند». این مطلب نه ماده امر است و نه هیئت امر و نه جمله خبریه در مقام انشاء، درحالیکه دلالت بر نماز بخوانید یا به نحو وجوب یا به نحو استحباب میکند.
این موارد امر است بااینکه در اصول فقه آن را امر نمیدانند: «هر کس یک روز از ماه رجب روزه بگیرد خوشنودی خدای متعال را به دست آورده و درهای جهنم به روی او بسته میشود». این حدیث میخواهد بگوید روزه گرفتن در ماه رجب مستحب است اما امر نکرده است.
«هرکس در ماه رجت چهارصد مرتبه بگوید: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ، ثواب شهید دارد». این هم دلالت بر استحباب میکند با اینکه امر نیست.
«هرکس در ماه رجب هزار مرتبه لا اله الا الله بگوید، حسنات زیادی برای او نوشته میشود». این هم امر نیست ولی معنای امر دارد.
«هرکس ده هزار مرتبه سوره توحید را بخواند فرشتگان به استقبال او میآیند و او را بشارت به بهشت میدهند». اینکه فرشتگان به استقبال او میآیند در قیامت است، اگر کسی دوازده هزار مرتبه سوره توحید را بخواند در همین دنیا فرشتگان او را بشارت به بهشت میدهند. این حدیث نگفته است سوره توحید را بخوانید که بحث کنیم دلالت بر وجوب میکند یا استحباب.
«اگر کسی در ماه رجب یک روز روزه بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند، در هر رکعت صد مرتبه آیهالکرسی و هزار مرتبه سوره توحید، جای خود را در بهشت میبیند». این حدیث هم امر نیست ولی معنایش امر است.
«هر کس در ماه رجب هر شب دو رکعت نماز با سوره حمد و کافرون و توحید بخواند، دعایش مستجاب میشود». «هر کس در ماه رجب بین المغربین بیست رکعت نماز بخواند، از عذاب قبر محفوظ میماند». از این موارد در آیات و روایات بسیار زیاد است که لفظ امر را ندارد، صیغه افعل را هم ندارد، جمله خبریه در مقام انشاء هم نیست، درحالیکه معنای امر دارند.