99/11/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأوامر/الوجوب التخييري /کلام آیت الله خویی و نقد آن
سه مشکل در واجب تخییری
درباره واجب تخییری چند مشکل هست: 1- چگونه میشود چیزی هم واجب باشد و هم قابل ترک باشد؟ 2- چگونه میشود سه چیز واجب باشند و اگر این سه ترک شد یک عقاب داشته باشد؟ 3- وجوب اراده میخواهد و باید مولی اراده و طلب کرده باشد، اراده و طلب متعلق میخواهند و تعلق اراده به امر مبهم محال است، بلکه باید تعین داشته باشد. چگونه میشود که در واجب تخییری بگوییم شارع احدها را میخواهد درحالیکه احدها مبهم است؟
اقسام تخییر
سه جور تخییر داریم:
تخییر عقلی: در مسائل ریاضیات و هندسه اگر حل معادلهای دو راه داشته باشد، این دو یا سهراه در ریاضیات تخییر عقلی است. در فلسفه و کلام هر وقت صحبت از تخییر باشد تخییر عقلی است، مثلاً در باب جبر و اختیار، مراد از اختیار، اختیار عقلی است. شاید در فقه کسی بگوید در موارد دوران امر بین المحذورین مثل دوران امر بین فعل و ترک، تخییر عقلی است. قبلاً گفته شد که تخییر عقلی همیشه دو برائت است که نتیجهاش اباحه میشود و اصل عملی به نام تخییر نداریم.
تخییر عقلائی: یعنی چیزی که عرفی است. مثلاً در باب تعادل و تراجیح هرگاه گفته میشود: اذاً فتخیر، این تخییر عقلائی است. یا در باب اجتهاد و تقلید گفتهشده باید از یک مجتهد تقلید کرد، اگر دو مجتهد مساوی بودند مکلف مخیر است، این تخییر عقلائی است. در بحثهای فقه و اصول وقتی گفته میشود امر تعلق میگیرد به طبیعت نه به فرد و مکلف میتواند هر فردی را خواست انجام دهد، تخییر عقلائی است.
تخییر شرعی: بحث ما در تخییر شرعی است مانند خصال کفارات. تخییر شرعی هم در اصول و هم در فقه بحث شده است. در اصول در باب دوران امر بین المتباینین و در باب اقل و اکثر بحث شده است. آن سه مشکل باید در تخییر شرعی حل شود.
حل مشکل توسط آخوند خراسانی
آخوند خراسانی درباره حل مشکل میفرماید: شارع مقدس یک غرض دارد و آن غرض به یک قدر مشترک بین چند چیز تعلق گرفته است. درواقع این چند چیز واجب نیستند بلکه اینها افراد واجب هستند. قدر مشترک بین این سه چیز امر واحدی است که واجب است. اگر کسی بگوید این چه واجبی است که میتوان ترکش کرد؟ جوابش این است که این قدر مشترک نباید ترک شود و آن قدر مشترک موجود است و لذا اراده به امر موجود تعلق گرفته است و یکچیز واجب است و ترکش هم یک عقاب دارد. این در صورتی است که تخییر شرعی باشد.[1]
اگر تخییر عقلی باشد، میگوییم: شارع یک غرض دارد و یک غرض در هرکدام هست، اما این سه غرض طوری است که اگر یکی انجام شد، بعدی نمیشود که انجام شود. این سه غرض واجب هستند و مکلف باید هر سه را انجام بدهد، اما طوری هستند که اگر یکی از آنها انجام شد، موضوع دوتای دیگری منتفی است، لذا سه عقاب ندارد بلکه یک عقاب دارد.[2]
حل مشکل توسط آیتالله خویی
آیتالله خویی در کتاب الهدایه فی الاصول فرموده است: در واجب تخییری یک قدر مشترک بین این چند چیز را در نظر میگیریم و چون وجوب یک امر اعتباری است، تعلق امر اعتباری به امر اعتباری اشکالی ندارد. بهعبارتدیگر بحث درباره وجوب است که امری اعتباری است و به احدها تعلق گرفته است که امر اعتباری است. اگر وجوب امر حقیقی تکوینی بود، به امر اعتباری تعلق نمیگرفت. سپس ایشان نتیجه گرفته است: احدها واجب است و احدها یک عنوانی است که مرآت برای افراد است. درنتیجه هم آن اطعام شصت مسکین واجب است، هم روزه شصت روز و هم عتق رقبه.
آیتالله خویی فرموده است: این کلام نادرست است که کسی بگوید: واجب تخییری نوعی مصلحت تسهیل است، یعنی شارع یا چیزی را معینا واجب میکند که نوعی کلفت و مشقت ایجاد میکند، یا چیزی را بهصورت مردد واجب میکند که مصلحت تسهیل دارد. مصلحت تسهیل در صورتی درست است که بحث عسر و حرج و عناوین ثانویه باشد. مثلاً در موردی احکام موجب ضرر یا اضطرار یا عسر و حرج شد، میگوییم به خاطر تسهیل این حکم چنین است. اگر اینگونه نباشد چیزی در دین باقی نمیماند، چون ممکن است کسی بگوید نمازخواندن سخت است و به خاطر مصلحت تسهیل نماز واجب نیست، در حج و خمس و زکات و بقیه احکام هم همینطور است.
نقد استاد به کلام آیتالله خویی
جواب فرمایش اخیر آیتالله خویی این است که: تسهیل در صورت و در طول ضرر نیست بلکه در تسهیل در عرض ضرر است؛ یعنی احکام ثانویه عسر، حرج، اضطرار، ضرورت و تسهیل است؛ اما تسهیل ضوابطی دارد. معنای فرمایش آیتالله خویی این است: اگر در خیابانی آدم کشته میشود، باید این خیابان را تعریض کرد بهاندازهای که کسی کشته نشود، چون تسهیل برای رفع ضرر و ضرورت است؛ اما اگر خیابانی آدم کشته نمیشود اما رفتوآمد در آن سخت است و هرروز شلوغ است، شهرداری حق ندارد این خیابان را تعریض کند؛ اما اگر کسی بگوید: تسهیل در عرض ضرر است، معنایش این است که اگر در خیابانی آدم کشته نمیشود ولی ترافیک دارد یا خیابان کجومعوج است، برای زیبایی شهر خیابان را تعریض کنیم. این به خاطر مصلحت تسهیل یا زیبایی است؛ و عقلا این را قبول دارند، یعنی عقلا زیبایی را مصلحت مهمی میدانند. بهعبارتدیگر تسهیل در عرض ضرر است نه در طول آن. شاهدش این است که در روایاتی مانند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بُعِثْتُ إِلَيْكُمْ بِالْحَنَفِيَّةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ الْبَيْضَاء[3] » اسمی از ضرر نیست. ضوابط تسهیل مطلب دیگری است که باید بحث شود.
و اما جواب مطلب اول آیتالله خویی: ﴿لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ في أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْليكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْريرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون﴾[4] آیا این آیه شریفه میفرماید: این سه چیز واجب است؟ بهعبارتدیگر این دو بزرگوار میخواهند بگوید وجوب روی سه چیز رفته است، آیا آیه هم این را میفرماید؟ یا اینکه آیه میفرماید کفاره واجب است و کفاره این سه چیز است. اینکه آیتالله خویی فرمود عنوان احدها مرآت این سه چیز است، درست نیست؛ آیه میفرماید: اگر قسم دروغ خوردید یکچیز واجب است که کفاره است و کفاره این سه چیز است، این سه چیز محقق آن یکچیز است.