99/09/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأوامر/أمر الآمر مع علمه بانتفاء شرطه /عنوان المسألة و ادلة القائلین بالجواز
عنوان بحث
آخوند در کفایه فرموده است: «لا يجوز أمر الآمر، مع علمه بانتفاء شرطه» آخوند ضمیر شرطه را به خود امر برنمیگرداند بلکه به امر به معنای استخدام برمیگردد، یعنی با مرج ضمیر از جهت عام و خاص بودن یا مطلق و مقید بودن فرق میکند. امر الآمر به معنای امر در مرحله انشاء و شرطه یعنی شرط امر در مرحله فعلیت.
اشاره شد اصل این بحث کلامی است و اولین بار سنیها آن را مطرح کردهاند. کلام اهل سنت را میخوانیم تا ببینیم آنها ضمیر را چگونه معنا کردهاند.
در کتاب مختصر منتهی السول و الامل فی علمی الاصول و الجدل که قدیم در حوزههای شیعه کتاب درسی بوده و به شرح مقدمه ابن حاجب معروف است جلد اول صفحه 366 میگوید: «اختلف الاصولیون هل يصح التكليف بفعل علم الآمر انتفاء شرط وقوع ذلك الفعل عن المكلف عند وقته أم لا؟ علی قولین». این عبارت صریح است که ضمیر به کجا برمیگردد. در کفایه بحث کرد که ضمیر نمیتواند به خود امر برگردد بلکه باید به بعض مراتب امر برگردد. دیگران هم همین بحث را مطرح کردهاند؛ اما خود سنیها که این بحث را مطرح کردهاند ضمیر را به وقوع ذلک الفعل زدهاند. بحث در این نیست که وقتی شرط امر نیست میتوان امر کرد؟ بلکه بحث در این است که وقتی آمر میداند آن فعل واقع نمیشود، میتواند امر کند؟
موضوع بحث این است که اگر خانمی در ماه مبارک رمضان ناشتایی خورد، بعدازظهر حائض شد. آیا کفاره بر او واجب است؟ آیا آمر وقتی میداند این زن نمیتواند روزه بگیرد، میتواند از ابتدای صبح امر کند به روزه بااینکه شرط وقوع روزه محقق نیست؟ بعد این بحث پیش میآید که حرام است ناشتایی بخورد یعنی تکلیف دارد و اگر بخورد کفاره دارد و این دلیل بر این است که روزه بر او واجب بوده است. البته میتوان جواب داد ک کفاره همیشه برای وجوب روزه نیست. اگر دلیلی داشتیم که کفاره فقط برای کسی است که روزهاش را بخورد ثابت میشد که روزه بر او واجب بوده و چون روزه نگرفته باید کفاره بدهد؛ اما احتمال دارد که بر بعضی روزه واجب نباشد اما کفاره بر آنها واجب است، مثل همین مثال. دلیلی نداریم که کفاره همیشه برای افطار روزه باشد، حتی اگر روزه هم واجب نیست گاهی کفاره واجب است. بر برخی صوم واجب است و بر برخی دیگر امساک واجب است. کسی که یقین دارد بعدازظهر عادت میشود، روزه بر او واجب نیست ولی امساک بر او واجب است.
دلیل قائلین به جواز
دلیل کسانی که میگویند جایز است خدا بااینکه میداند شرط انجام فعل میتواند امر کند: 1- این مسئله عقلائی است و بعضیاوقات عقلا از باب مسائل تربیتی یا سیاسی بااینکه میدانند شرایط وجود ندارد امر میکنند؛ مانند اینکه تهیؤ و آمادگی برای انجام یک عمل ثواب دارد. پیامبر اکرم به مردم گفت به جنگ تبوک برویم، ولی جنگی اتفاق نیفتاد، بااینکه پیامبر میدانست جنگ نمیشود، شاهدش هم این است که امام علی علیهالسلام را همراه خود نبرد. فایده این امر کردن این است که هرکسی که آماده جنگ شد ثواب میبرد یا اینکه به این وسیله منافقین شناخته میشوند. 2- بعضی دلیل عقلی آوردهاند و استدلال کردهاند که هر معلولی برای موجود شدن باید علت تامه اش موجود باشد؛ و اگر علت تامه موجود نبود محال است معلول ایجاد شود. یکی از اجزاء علت تامه اراده است. اگر این مکلف اراده نکرده است آن کار را انجام دهد پس آن کار هیچوقت انجام نخواهد شد و محال است آن کار انجام شود. وقتی کسی اراده ندارد نماز بخواند یعنی شرط تحقق نماز وجود ندارد، آیا خدا بااینکه میداند مکلف اراده ندارد، میتواند امر کند نماز بخوانید؟ اگر کسی بگوید امر آمر جایز نیست، معنایش این است که این مکلف گناه نکرده است، چون کسی که نمیخواهد نماز بخواند نماز محقق نمیشود، وقتی شرط نماز منتفی است و اگر خدا نمیتواند امر کند، پس نماز امر ندارد پس مکلف گناهی نکرده است.