98/02/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفاوت اصول عملیه و امارات در اجزا
مقـدمـه: کلام در باب اجزاء بود و فرمایش آخوند را ذکر نمودیم و توضیح دادیم. آخوند با عنایت به این که طریقیت را قبول دارد فرمود اگر اصل عملی در موضوع تکلیف جاری شد، مثلا شارع فرمود نماز را با طهارت بخوانید، ما هم اصاله الطهاره جاری کردیم و بعد فهمیدیم لباس نجس بوده است، در چنین موردی نماز صحیح است، زیرا این چنین اصولی حکومت دارد بر دلیلی که میفرماید "لا صلوه الا بطهور". اما در باب امارات مرحوم آخوند قائل به عدم اجزاء است.
تفاوت اصل و اماره: آخوند فرمود اگر کسی با اصاله طهاره یا حلیت جاری نمود که این لباس پاک است، بعد هم کشف شد اشتباه کرده است. در اینجا آخوند میفرماید نمازش صحیح است، بلکه اصلا کشف خلافی نشده است و تازه از الان به بعد لباس نجس است.
مثال دیگری را ما بیان مینماییم، اگر کسی در نماز، در سجده شک کرد که رکوع را انجام داده است یا خیر، در اینجا قاعدهی تجاوز جاری میشود و ان شاالله رکوع را انجام داده است. حال اگر بعد نماز فهمید اشتباه کرده و رکوع را اناجم نداده است، آیا نماز صحیح است یا باطل است؟ مسلماً باطل است.
حال سوال این است که اصاله الطهاره که یک قاعدهی فقهی است چه فرقی با قاعدهی تجاوز دارد که در آن حکم به صحت نماز میکنید و در این حکم به بطلان نماز میکنید؟
درستش اینست که آخوند میتواند در اینجا بگوید در قاعدهی فراغ و تجاوز نماز باطل است و در اصالت الحلیه و اصاله الطهاره نماز صحیح است، فرقشان به اینست که در اصاله الطهاره، شارع جعل طهارت میکند و میفرماید "کل شیئ لک طاهر"، یعنی شارع یک جعل دارد و این جعل حکومت و همان توسعه میشود. اما در قاعدهی فراغ و تجاوز شارع نمیفرماید هرگاه در رکوع شک کردی، آن را خواندهای. بلکه شارع فرموده است هرگاه شک کردی رکوع را خواندهای، بگذر. و این دلیل خواندن رکوع نمیشود، یعنی هر وقت کشف خلاف شد نماز باطل است. پس این اشکال به آخوند وارد نیست.
شیوه صحیح اشکال به آخوند: اشکالی که به آخوند وارد است اینست که ما نباید بین اصول و امارات فرق بگذاریم، بلکه هر خطاب و دلیلی را ببینیم که مجعول، آیا حکم طریقی است یا حکم نفسی است؟ اگر حکم نفسی بود همیشه باید قائل به اجزاء بشویم و اگر حکم طریقی بود وقتی کشف خلاف شد، باید قائل به عدم اجزاء بشویم. یعنی اصل و اماره بودن ملاک نیست. بلکه ملاک اینست که این حکم طریق الی الواقع است یا خودش ملاک است. اگر خودش ملاک بود ما طبق ملاک عمل کردهایم و نماز صحیح است، اما اگر طریق الی الواقع بود، در هنگام کشف خلاف معلوم میشود طریق به واقع نبوده است، و وقتی هم طریق نباشد نماز شرط خود را که طهارت بود نداشته است.