1403/08/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأمارات/حجية خبر الواحد /استدلال به آیه نبا از طریق مفهوم شرط
حجیت خبر واحد
استدلال به آیه نبأ از طریق مفهوم شرط
این استدلال چند مقدمه دارد:
در بحث مفهوم شرط یک بحث حجت بودن مفهوم شرط است. بحث دیگر این است که آیا ما نحن فیه صغرای بحث مفهوم شرط است؟ بحث سوم این است که آیا معارض و منافی دارد؟
فرق است بین حجیت مفهوم شرط و حجیت خبر واحد. جایی که مفهوم شرط حجت است مثل حجیت ظواهر است. اگر چیزی ظاهر است حجت است. اگر چیزی مفهوم دارد، حجت است و بحث ندارد. حجیت مفهوم شرط یعنی آیا شرط مفهوم دارد؟ ولی خبر واحد اینطور نیست. در خبر واحد حجیت یک معنا دارد و حجیت در مفاهیم معنای دیگری دارد.
هر آن چیزی که مفهوم دارد یعنی کلام دو دلالت دارد و چیزی که مفهوم ندارد و فقط منطوق دارد، یعنی کلام یک دلالت دارد.
تقریب استدلال از آخوند
تقریب استدلال به آیه نبأ بر حجیت خبر واحد از طریق مفهوم شرط:
وجوب گاهی وجوب نفسی است و گاهی وجوب شرطی است. گفته شد که مناسبت حکم و موضوع اقتضا میکند که این وجوب تبین، شرطی است. از آیه معلوم میشود که وجوب تبین، وجوب شرطی است. (اگر فرضاً کسی وجوب تبین را وجوب مولوی دانست، میتواند بحث کند که آیا آیه مفهوم دارد؟ اما اگر کسی وجوب تبین را، وجوب ارشادی و عقلی دانست، دیگر آیه مفهوم ندارد. شرط مفهوم داشتن کلام، مولوی بودن کلام است.)
وقتی شارع میفرماید از خبر فاسق تبین کنید، اگر وجوب تبین، نفسی و تکلیفی باشد معنای آیه چنین است: از خبر فاسق تحقیق کنید چه عمل میکنید و چه عمل نمیکنید. مفهومش این است که از خبر عادل تحقیق کنید چه عمل میکنید و چه عمل نمیکنید.
اگر گفتیم وجوب شرطی است یعنی چهار چیز است: خبر فاسق و خبر عادل و در هرکدام را اراده عمل دارید و اراده عمل ندارید. آیه میگوید خبر فاسقی که میخواهید عمل کنید تبین کنید.
اگر کسی بگوید معنای آیه این است: الخبر الواحد اذا کان الجایی به فاسقا و ادتم ان تعملوا به فتبینوا؛ مفهوم آیه این است که خبری که آورندهاش فاسق نیست و یا اگر فاسق است ولی اراده عمل ندارید، تبین نمیخواهد.
آخوند میفرماید: آیه شریفه اینگونه نبود. بهعبارتدیگر ظاهر آیه این است که موضوع و شرط یکی هستند و شرط برای تحقق موضوع است و در این صورت مفهوم ندارد مثل ان رزقت ولدا فاختنه. بهعبارتدیگر وقتی جمله شرطیه مفهوم دارد که یک موضوع داشته باشیم و این موضوع دو حالت داشته باشد و در یک حالت آن حکم را دارد و در یک حالت آن حکم را ندارد. آیه شریفه اینگونه نیست و یک موضوع را ذکر کرده است که یک حالت دارد لذا سالبه به انتفاء موضوع است. وقتی فاسق خبر نیاورده، خبری نیست که تحقیق کنیم. بله اگر آیه اینگونه بود: الخبر الذی جیء به، ان کان الجای به فاسقا وجب التبین.
اشکال برخی حواشی به آخوند
برخی حواشی گفتهاند حتی اگر آیه اینگونه بود بازهم مفهوم نداشت چون در موردی مفهوم درست است که موضوع با قطعنظر از آن دو حالت، ورود خارجی داشته باشد. در ما نحن فیه موضوع با قطعنظر از آن دو حالت اصلاً وجود خارجی ندارد، اگر آورنده فاسق و آورنده عادل نداریم، اصلاً خبر در کار نیست.