درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1403/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/حجية خبر الواحد /ادله قائلین به عدم حجیت خبر واحد

 

ادله قائلین به عدم حجیت خبر واحد

استدلال به روایات بر عدم حجیت خبر واحد

یکی دیگر از ادله قائلین به عدم حجیت خبر واحد، روایات است. برخی برای عدم حجیت خبر واحد به سنت استدلال کرده‌اند.

مرحوم خواجه نصیر در نقد المحصل وقتی بحث تقیه و بداء را مطرح می‌کند، می‌فرماید خبر واحد حجت نیست: «و هذه رواية و عندهم أنّ الخبر الواحد لا يوجب علما و لا عمدا»[1] .

علامه مجلسی در مراه العقول می‌فرماید: خواجه به روایات اشراف نداشته است لذا چنین گفته است چون اگر اشراف داشت، نمی‌گفت از روایات می‌فهمیم که خبر واحد حجت نیست.[2]

آخوند می‌فرماید: برای عدم حجیت خبر واحد به روایاتی استناد کرده‌اند و این روایات چند طایفه هستند: هر روایتی که یقین ندارید قول ماست، اعتبار ندارد. هر چیزی که خلاف قرآن است، اعتبار ندارد. هر چیزی که یک شاهد یا دو شاهد از قرآن ندارد، اعتبار ندارد. هر چیزی که موافق قرآن نباشد، اعتبار ندارد.

عدم صحت استدلال به روایت مطروحه

آخوند می‌فرماید: روشن است که با خبر واحد نمی‌توان اثبات کرد که خبر واحد حجت نیست چون از وجودش، عدمش لازم می‌آید و این محال است. بله اگر کسی قائل به تواتر این روایات باشد، اشکالی ندارد یعنی با روایات متواتر (تواتر اجمالی) که یقین آور است اثبات کنیم که خبر واحد حجت است.[3]

تواتر بر سه قسم است: لفظی، معنوی و اجمالی. معمولاً می‌گویند اگر لفظ روایت متواتر باشد، تواتر لفظی است مانند حدیث «انا مدینه العلم و علی بابها». در معالم فرموده است روایات در باب شجاعت امیرالمؤمنین، تواتر معنوی دارد چون یکی فرموده است درب خیبر را کند و یکی می‌گوید عمرو بن عبدود را کشت و ... . تواتر اجمالی یعنی این کتاب پر از حدیث است و یقین داریم برخی از روایات این کتاب درست است. روایاتی داریم که لفظ و معنای آن‌ها مختلف است اما یقین داریم که برخی درست است. در تواتر اجمالی باید اخص مضمونا را اخذ کنیم.

ولیکن تواتر لفظی این نیست که یک لفظ متواتر باشد، تواتر لفظی این است که یک معنا متواتر باشد. مثلاً علامه امینی در الغدیر به دنبال آن است که بگوید حدیث غدیر، متواتر است ولی همه این 118 حدیث، لفظ «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» نیست بلکه برخی می‌فرماید: علی ولی بعدی. یا فخر المحققین حدیث لا ضرر را متواتر دانسته است درحالی‌که الفاظ متفاوت است اما معنا واحد است. پس جایی که معنا واحد است، متواتر لفظی است و جایی که لفظ مختلف است و معنا هم مختلف است، اما قدر مشترک یا لازم واحد دارد، متواتر معنوی است مانند شجاعت امیرالمؤمنین علیه‌السلام.

جایی که لفظ واحد نیست، معنا هم واحد نیست و قدر مشترک هم ندارند، متواتر اجمالی است. اگر کسی نذر کند که یک حدیث که از معصوم صادر شده است، بخواند، اگر یک کتاب حدیثی را از ابتدا تا انتها بخواند، کفایت می‌کند.

در ما نحن فیه روایاتی داریم که آنچه را علم ندارید، نپذیرید، آنچه خلاف قرآن است، نپذیرید و آنچه یقین دارید کلام ما نیست، نپذیرید. این تواتر معنوی است. در جلد دوم بحار از صفحه 50 به بعد و نیز در وسائل الشیعه در باب صفات القاضی این روایات نقل شده است.

درست است که روایات فراوانی داریم که هر حدیثی که می‌دانید قول ماست، بپذیرید و اگر نمی‌دانید به ما برگردانید یا اگر موافق قرآن است بپذیرید و اگر نمی‌دانید، کنار بگذارید؛ ولیکن خلط مبحث بزرگی اتفاق افتاده است. به این نکته توجه کنید که همیشه برای حدیث جعلی باید مثال زد به خیلی از روایات بخاری یا احمد حنبل. در شیعه باید بگوییم صحیح یا ضعیف. امام خمینی می‌فرماید این را مخالفین در اذهان وارد کرده‌اند که حدیث شیعه، جعلی است. دو بحث داریم: یکی حجیت خبر واحد و دیگری تعارض و تعادل و تراجیح. بحث ما در حجیت خبر واحد است ولی در تعادل و تراجیح می‌گوییم حدیثی که حجت است اگر معارض داشته باشد، باید چه کرد؟ روایاتی که آخوند در این باب اشاره کرده است، مربوط به بحث حجیت خبر واحد نیست بلکه مربوط به باب تعارض است. در حجیت خبر واحد، موافق یا مخالف بودن با قرآن، ملاک نیست. اگر حدیثی حجت است، ولو اینکه خلاف قرآن باشد مثل بیان خاص برای عموم، باید اخذ شود. خبر بماهو حجت است. در باب تعادل و تراجیح وقتی دو حدیث متعارض داریم که هر دو حجت هستند، موافقت با قرآن از مرجحات است نه آنکه موافقت و مخالفت، ملاک حجیت و عدم حجیت باشند.

پس این روایات مربوط به باب تعادل و تراجیح است و مربوط به حجیت خبر واحد نیست. ولی چون همه علما این احادیث را در این مبحث آورده و بحث کرده‌اند، ما نیز بحث می‌کنیم.

 


[1] تلخيص المحصل، الطوسي، الخواجة نصير الدين، ج1، ص422.
[2] مرآة العقول، العلامة المجلسي، ج2، ص123.
[3] كفاية الأصول - ت الزارعي السبزواري، الآخوند الخراساني، ج2، ص313.